بشیر

فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیراً قال الم اقل لکم انی اعلم من الله ما لاتعلمون

فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیراً قال الم اقل لکم انی اعلم من الله ما لاتعلمون

فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیراً قال الم اقل لکم انی اعلم من الله ما لاتعلمون / یوسف : 96

آخرین نظرات
  • ۲۲ دی ۹۳، ۱۱:۳۵ - انجمن متخصصین کازرون
    جالبه
  • ۲۲ دی ۹۳، ۱۱:۳۵ - بلیان
    ممنون

۲۰ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است



جلال از طلبه های وارسته بود . شاگرد مخصوص آیت الله بهاءالدینی.
ایشان فرموده بودند : امام زمان از من یک یار خواسته بود و من جلال افشار را معرفی کردم !!
بارها شنیده بودیم که می فرمودند : از مزار چلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است !
جلال افشار از پاسداران و مسؤولان عقیدتی سپاه اصفهان بود . سال 58 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری بود که در دوران طفولیت پدر را از دست داد . جلال در عملیات رمضان به قافله نور پیوست .

 فرازی از وصیت نامه شهید جلال افشار
 
خدایا تمام دوستانم عاشقانه به سوی تو پر کشیدند و من بی ثمر مانده ام ! خجالت می کشم با تو سخن بگویم ،اما راًفت ومهربانی تو مرا به اینجا کشانده است آخر تو به من همه چیز داده ای ومن برای تو کاری نکرده ام. خدایا نمی دانم چگونه از بندگانت عذر خواهی کنم ؟آیا آنان عذر مرا می پذیرند ؟ آخر آنان گمان می کردند من بنده صالح تو هستم و به همین منوال مرا شرمنده ساختند . اگر حال مرا بنگرند چه می گویند؟ خدایا تو که ظاهرم را نیکو ساختی خباثت باطنم را اصلاح کن . خدایا به بندگانت چه بگویم که هر کدامشان کتاب بزرگی هستند از اندرز و پند. با این حال با زبان قاصر خود می گویم :ای امت بپا خواسته ،قیام خود را حفظ کنید تا قاِِئم دین حق ،فرزند امیرالمومنین(علیه السلام)حجت الله الاعظم (عج الله )بیاید و پرچم توحید را بر فراز قله های جهان به اهتزاز در آورد . به نصیحت ها ،پند هاو فریاد های نائب بر حقش ، این پیرمرد موحد که قلبش برای اسلام می تپد ،گوش فرا دهیدو مو به مو اجرا کنید تا رضایت خدا حاصل شود . مسؤلان محترم مملکت هر کس به تناسب با ظرفیتش به کارهای اجرایی بگمارند ،به فرهنگ جامعه بیش از هر چیز توجه شود به سپاه این بازوی مسلح امام بیش ازیش برسید و بر رشد معنوی فرهنگی آن بیشتر تکیه کنید .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۵۱
مجتبی صدیق منش

                                 

                                       

                                             
دست¬هایت را بسپار به کار ،                    کوه را چون پر کاه از سر راهت بردار
وه چه نیروی شگفت¬انگیزی¬ست ،                 دست¬هایی که به هم پیوسته¬ست
 به یقین ، هر که به هر جای ، درآید از پای               دست¬هایش بسته¬ست....

دست در دست کسی ، یعنی :         پیوند دو جان
دست در دست کسی ، یعنی :         پیمان دو عشق
دست در دست کسی داری اگر        دانی ، دست ، چه سخن¬ها که بیان می¬کند از دوست به دست
لحظه¬ای چند که از دست طبیب ،          گرمی مهر به پیشانی بیمار رسد ؛ 
                       نوشداروی شفابخش¬تر از داروی اوست

چون به رقص آیی و سرمست برافشانی دست ،       پرچم شادی و شوق است که افراشته¬ای    
                          لشکر غم خورد از پرچم دست تو ، شکست

دست گنجینه¬ی مهر و هنر است :          خواه بر پرده¬ی ساز ،             خواه بر گردن دوست ،
خواه بر چهره¬ی نقش ،                      خواه بر دنده¬ی چرخ ،              خواه بر دسته¬ی داس ، خواه در یاری نابینایی ،                        خواه در ساختن فردایی....

 آنچه آتش به دلم می¬زند ، اینک ، هر دم ،         سرنوشت بشر است ،    
                      داده با تلخی غم¬های دگر دست به هم

بار این درد و دریغ است که ما تیرهامان به هدف نیک رسیده¬ست ، ولی         دست¬هامان نرسیده¬ست به هم.....                                     (شعر از: فریدون مشیری)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۵۰
مجتبی صدیق منش
اعمال شب اول ماه رجب
امام موسی کاظم(ع) در حدیثی در باب اهمیت ماه «رجب‌المرجب» فرمودند: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال از او دور شود و هر کس ۳ روز از آن را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب می‌شود. در اهمیت این ماه همین بس که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ماه رجب ماه بزرگ خداست و ماهى که حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است و رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌شود و غضب الهى از او دور می‌شود و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته شود. امام موسی کاظم(ع) در یک روایتی در باب اهمیت ماه رجب‌المرجب فرمود: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب می‌شود، همچنین فرمود: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است، هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد، البته از آن نهر بیاشامد. برای این ماه خدا اعمال مختلفی ذکر شده است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود: عکس ماه رجب ، عکس و پوستر های ویژه حلول ماه مبارک رجب و لیله الرغائب ، عکس و پوستر های ویژه حلول ماه مبارک رجب ، پوستر های ماه رجب ، عکس های ماه رجب ، عکس و پوستر ماه رجب ، عکس های ماه رجب ، تصاویر ماه رجب ، والپیپرهای ماه رجب ، والپیپر ماه رجب ، والپیپر لیله الرغائب ، پوستر لیله الرغایب ، لیله الرغایب ، ماه رجب ، پوستر ماه رجب و لیله الرغائب ، بنر دعای ماه رجب ، دعای ماه رجب ، بروشور آماده ، پوستر مذهبی ، طرح بنر ، عکس دعای ماه رجب ، دانلود پوستر رجب ، دانلود عکس ماه رجب ، دانلود پوسترهای زیبای ماه رجب ، اعتکاف ، عکس های اعتکاف ، اعتکاف 91 ، تصاویر مراسم اعتکاف ، عکس اعتکاف ، دانلود اعتکاف ، دعای ماه رجب با ترجمه فارسی ، دعای ماه رجب ، عکس دعای ماه رجب ،
اعمال شب اول ماه رجب
 1- از رسول خدا(ص) نقل شده است که به هنگام رؤیت هلال ماه رجب، این دعا را مى‌خواند: «اَللّـهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَیْنا بِالاْمْنِ وَالاْیمانِ وَالسَّلامَةِ وَالاْسْلامِ رَبّى وَرَبُّکَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ»؛ خدایا این ماه را بر ما به امنیت و ایمان و سلامت و دین اسلام نو کن، پروردگار من و پروردگار تو (اى ماه) خداى عزوجل است و همچنین از آن حضرت نقل شده است که وقتى هلال ماه رجب را مى‌دید، مى‌فرمود: «اَللّـهُمَّ بارِکْ لَنا فى رَجَب وَشَعْبانَ، وَبَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ، وَاَعِنّا عَلَى الصِّیامِ وَالْقِیامِ، وَحِفْظِ اللِّسانِ، وَغَضِّ الْبَصَرِ، وَلا تَجْعَلْ حَظَّنا مِنْهُ الْجُوعَ وَالْعَطَشَ»؛ خدایا برکت ده بر ما در ماه رجب و شعبان و ما را به ماه رمضان برسان و کمکمان ده براى گرفتن روزه و شب زنده‌دارى و نگهدارى زبان و پوشیدن چشم و بهره ما را از آن ماه تنها گرسنگى و تشنگى قرار مده.
2- غسل کردن: سیّد بن طاووس مى‌گوید در کتب «عبادات» روایتى از رسول خدا (ص) یافتم که آن حضرت فرمود: هر کس ماه رجب را درک کند و در اول، وسط و آخر آن، غسل کند همانند روزى که از مادر متولد شده، از گناهان خارج شود (و پاک شود).
 3- زیارت امام حسین(ع) در این شب فضیلت بسیار دارد.
 4- بعد از نماز مغرب، ۲۰ رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت یک بار سوره «حمد» و یک بار سوره «توحید» بخواند، رسول خدا(ص) در پاداش این عمل فرمود: هر کس چنین کند، به خدا سوگند خودش، خانواده‌اش، مالش و فرزندانش محفوظ بمانند و از عذاب قبر پناه داده شود... و در قیامت به سرعت از صراط بگذرد.
 5- بعد از نماز عشا، دو رکعت نماز به ‌جا آورد، در رکعت اول «حمد» و «الم نشرح» را یک مرتبه و سوره «توحید» را سه مرتبه بخواند و در رکعت دوم، سوره‌هاى «حمد»، «الم نشرح»، «توحید» و «معوّذتین» (سوره‌هاى ناس و فلق) را یک‌ بار بخواند و پس از سلام ۳۰ مرتبه بگوید: «لا اله الاّ الله» و ۳۰ مرتبه «صلوات» بفرستد، رسول اکرم(ص) فرمود: کسى که این عمل را انجام دهد، خداوند گناهانش را مى‌آمرزد و از گناه پاک مى‌شود.
 6- ۳۰ رکعت نماز بخواند، (هر دو رکعت به یک سلام) در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و یک مرتبه «کافرون» و سه مرتبه «توحید» را بخواند. در روایتى رسول خدا(ص) فرمود: هر مرد و زن مؤمنى چنین کند، خداوند تمام گناهان کوچک و بزرگ وى را مى‌آمرزد و تا سال بعد، خداوند نامش را در فهرست «نمازگزاران» مى‌نویسد و از نفاق پاک مى‌شود.
7- احیاى شب اول ماه رجب: شیخ طوسى در «مصباح المتهجّد» از امام صادق(ع) از جدش از امیرمؤمنان على(ع) نقل کرده است که آن حضرت دوست داشت که در چهار شب از شب‌هاى سال، فارغ از هر چیز، به عبادت بپردازد شب اوّل ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان، در حدیثى دیگر، از امام صادق(ع) نقل شده است که «تا مى‌توانى بر احیاى شب‌هاى عید فطر، عید قربان و... شب اول رجب مراقبت کن. 8- خواندن دعایى که از امام جواد(ع) نقل شده است که فرمود: مستحب است انسان، در شب اول رجب، با این کلمات، دعا کند: «اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلیکٌ، وَاَنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء مُقْتَدِرٌ، وَاَنَّکَ ما تَشآءُ مِنْ أَمْر یَکُونَ اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّد نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللهِ، اِنّى اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلَى اللهِ رَبِّکَ وَرَبِّى لِیُنْجِحَ بِکَ طَلِبَتى»
*اعمال روز اول رجب
 1- روزه: روایت شده که حضرت نوح(ع) در این روز به کشتى سوار شد و به کسانى که همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر کس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال از او دور شود . 2-غسل
3- زیارت امام حسین(ع): از امام جعفر صادق(ع) روایت شده است که هر کس امام حسین(ع) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد.
*اعمال مشترک این ماه
 این اعمال که مخصوص روز معینى نیست، بلکه در تمام ماه انجام مى‌شود، بسیار است؛ از جمله:
1- در تمام ماه رجب، این دعا را بخواند: «یا مَنْ یَمْلِکُ حَوآئِجَ السّآئِلینَ، ویَعْلَمُ ضَمیرَ الصّامِتینَ، لِکُلِّ مَسْئَلَة، مِنْکَ سَمْعٌ حاضِرٌ وَجَوابٌ عَتیدٌ، اللّـهُمَّ وَمَواعیدُکَ الصّادِقَةُ واَیادیکَ الفاضِلَةُ، وَرَحْمَتُکَ الواسِعَةُ فَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ محمد، واَنْ تَقْضِىَ حَوائِجى لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ».
2- همچنین رسول خدا(ص) فرمودند: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلاّ هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ» و در پایان صدقه‌اى بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس ۴۰۰ مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد، همچنین ایشان فرمود: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» بگوید، خداوند براى او حسنات فراوانى مى‌نویسد. در روایتى آمده است: «هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، ۷۰ مرتبه و شبانگاه نیز ۷۰ مرتبه بگویداَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَأَتُوبُ اِلَیْهِ و پس از آن، دست‌ها را بلند کند و بگوید أَللّهُمَّ اغْفِرْلی وَ تُبْ عَلَىَّ اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضى خواهد بود...».
3- در طول این ماه هزار مرتبه بگوید «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ مِنْ جَمیعِ الذُّنُوبِ وَالاْثامِ» تا خداوند رحمان وى را بیامرزد.
4- سیّد بن طاووس در «اقبال» فضیلت فراوانى براى خواندن سوره «توحید» در ماه رجب نقل کرده است. از جمله از رسول خدا(ص) روایت کرده است که هر کس با نیت پاک در ماه رجب، ۱۰ هزار مرتبه سوره «توحید» را بخواند، وارد عرصه قیامت شود در حالى که از گناه پاک باشد مانند روزى که از مادر متولد شده است و ۷۰ فرشته به استقبال او مى‌آیند و به وى بشارت بهشت را مى‌دهند، همچنین آن حضرت براى هزار بار خواندن سوره «توحید» در این ماه و حتى صد بار نیز پاداش زیادى ذکر کرد.
5- در روایتى از رسول خدا (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: «هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد و چهار رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت با یک سلام) و در رکعت اول صد مرتبه «آیة‌الکرسى» بخواند و در رکعت دوم دویست مرتبه «توحید»، پیش از مردن جاى خود را در بهشت مى‌بیند و یا دیگرى جاى او را ببیند (و براى او توصیف کند)». 6- دعایی را که از امام صادق(ع) روایت شده، خوانده شود: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَخَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَکَ وَضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِکَ وَأَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَخَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَفَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَنَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَرِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَحِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَسَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَاغْفِرْلِى یَوْمَ الدِّینِ».


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۸
مجتبی صدیق منش
بسم رب الشهدا و صدیقین محمد مسرورمحمد جان سلام سلامی که فقط مرا مثل شمع آب می کند و در تاریکی و تنهایی خودم به فروغ می نشاند . نمی دانم در فراق تو چه بنویسم . نمی دانم چگونه بنویسم ؛ وقتی دیدم این چنین بال گشودی و درآغوش امام زمانت آرمیدی ؛ وقتی دیدم عاشقان خدا اطرافت را گرفته و با یاد تو به امام شهیدشان وصل می شوند. وقتی دیدم چگونه به تابوت تو تبرک می جویند و شفاعت را از تو طلب می کردند. محمد جان همین قدر فهمیدم که لیاقت دوستی با تو را نداشتم ؛ به خاطر اینکه هر چند با تو بودم اما اصلا تورا نشناختم . اگر چه با ما بودی اما دلت جای دیگری بود. هرچند با ما حرف می زدی اما گویی شنونده تو کسی دیگری بود. محمدجان بدان که بیش از همیشه به خودم و شیعه و ایرانی بودنم بالیدم هنگامی که شهدا و جانبازان این عملیات را در بیمارستان بقیه الله تهران از نزدیک زیارت کردم ؛ و روحیه پولادین آنها را دیدم. • بیش از همیشه دل تنگ روزهای دفاع مقدس شدم؛ هنگامی که این مجاهدین راه خدا را دیدم و حکایت غیرتمندی وقیچی شدن بچه ها را از زبان خودشان شنیدم محمد جان • بیش از همیشه خون سرخ حسینی در رگهایم به جوش آمد وقتی با خنده حکایت مردانگی رزمندگان اسلام و خاری و زبونی تکفیریهای صهیونی را بی واسطه شنیدم. • بیش از همیشه غربت و بغض گلویم را فشار داد وقتی با آنها صحبت کردم و با اینکه غرق در خون بودند ؛ سخن ازوظیفه الهی و محافظت از حریم اهل بیت و انقلاب اسلامی و حرم حضرت زینب سلام الله علیها،در آن سوی مرزها گفتند. اما من ... • بیش از همه جلو آنها شرمنده و در پیشگاه خدا و امام زمان و شهدا خجالت زده شدم وقتی پچ پچ بعضی ها پشت سر این مجاهدان حقیقی که با خون خود صداقت خود را بر همگان اثبات کردند ؛ را می شنیدم • بیش از همیشه دلتنگ رفتن شدم وقتی پیکر غرق به خون بهترین دوستم و عزیزم محمد مسرور همان طلبه و سرباز ناز امام زمان را روی دستان ملائک می دیدم که چگونه با افتخار به بهشت می بردند • بیش از همیشه برق نگاهش و خون سرخش جانم را آتش زد وقتی از همرزمش شنیدم تک تیر انداز با آن تفنگ دوربین دارش منتهی الیه گردن محمد را نشانه رفته بود. • خدایا از ما بپذیر که جز تو هیچ کس را نداریم. • خدایا خیلی بیشتر از همیشه دلتنگم .از تو می خواهم نگذاری این دلتنگی زیاد طول بکشد و این حسرت تا ابد بر دل ما بماند . خدایا نگذار نگذار و نگذار... نویسنده: مجتبی صدیق منش


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۳۲
مجتبی صدیق منش

بسم الله الرحمن الرحیم

« بیانیه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای استان فارس درباره حوادث اخیر شیراز»

ما نمایندگان مجمع طلاب استان فارس ضمن حمایت ازحضرت آیت الله ایمانی نماینده ی محترم ولی فقیه در استان و امام جمعه شیراز به عنوان یک چهره علمی , اخلاقی و نماینده خبرگان ملت که در عرصه های مختلف انقلاب خالصانه ایستادگی نموده است ؛ اعلام می داریم : آنان که با انتشار شایعاتی بی اساس و نامه پراکنی بی ادبانه  اذهان عمومی را جریحه دار نموده اند نمی توانند خود را دلسوز ملت معرفی کنند ؛ بلکه باید بدانند این گفتارهای توهین آمیز خواسته یا ناخواسته موجبات نگرانی مردم و خدمتگذاران به انقلاب را فراهم کرده و باعث از بین رفتن اتّحاد و همدلی بین مردم و مسئولین کشورمی ‌شود ؛ که چیزی جز خوشحالی دشمنان اسلام به همراه نخواهد داشت.

 همچنین با محکوم کردن رفتارهای توهین آمیز و ضرب و شتم که متأسفانه مدتی است در میان عده ای  باب شده ؛ اعلام می کنیم ؛ آن گروهی که فضای دانشگاه های ما , که باید یک فضای امن برای پیشرفت علمی و کرسیهای آزاداندیشی باشد ( از مهمترین سفارشات مقام معظم رهبر بوده )  به عرصه توهین و بد اخلاقی می کشانند همانهایی هستند که با سلاح منطق و بیان نمی توانند حرف خود را به کرسی بنشانند لذا از این حربه استفاده می کنند . اینها قطعا نیروی انقلاب و مدافعین ولایت نبوده و نیستند ؛ بلکه یا جاهلان متمسک هستند و یا عالمان متحتک که هر دو گروه ؛ خون به دل امام زمان - ارواحنا فداه - و مقام عضمای ولایت می کنند.

در پایان از مسؤلین امر می خواهیم با برخورد قاطع نسبت به عاملین اصلی این برخوردهای خلاف قانون و خلاف اخلاق ورق عبرتی برای همیشه پیش روی متخلفین قرار داده وموجبات خوشنودی  مردم شریف و دانشجویان عزیز و روحانیت معظم که همیشه سنگ صبور انقلاب بودند و در مسیر هدایت جامعه مرارتهای زیاد به دوش کشیده اند فراهم آورید .

« من الله توفیق »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۶
مجتبی صدیق منش
زیارت خانه خدا، قربانی شوخی های ناروا زیارت خانه خدا، قربانی شوخی های ناروا
بخش اجتماعی الف، 8 اردیبهشت 94 تاریخ انتشار : سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۲۴

بعضی شوخی‌های ناروا در شبکه‌های اجتماعی، پیکان هدف‌شان بیشتر متوجه زیارت بیت‌الله الحرام است تا اعلام بیزاری از آل‌سعود، و این رویه خطرناک باعث می‌شود که ذهنیت مردم نسبت به این فریضه الهی خدشه وارد شود.
طنز یکی از گونه‌های آفرینش ادبی و هنری است که از ادوار گذشته در خوی، منش، توان ادبی و ذوقی ایرانیان وجود داشته و ریشه آن به فرهنگ غنی سخنوری و شاعری ما باز می‌گردد. یکی از دلایلی که مردم ایران همیشه به طنز روی می‌آورند این است که بتوانند دیدگاه‌های خود را در زمینه‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی آشکار کنند؛ چرا که طنز را روشی آسان‌تر و سریع‌تر برای رساندن دیدگاه‌های خود می‌دانند و همچنین این روش ظرفیت مشارکت دیگران را نیز به خوبی فراهم می‌کند. "هزل و هجو" در ادبیات جایگاه متفاوتی در نسبت با طنز دارد چرا که در "هزل و هجو" پیامی فرهنگی-اجتماعی نهفته نیست اما در طنز چنین پیامی وجود دارد؛ اما عده‌ای برای آنکه مایه طنز انتقادی خود را از لحاظ عاطفی و روانی نیرومندتر کنند، آن را با "هزل و هجو" _شوخی‌هایی ناروا که به پیوندهای بسیار ویژه فردی مانند پیوند زناشویی بازمی‌گردد_ همراه می‌کنند. یکی از این نمونه‌ها مربوط به حادثه شرم‌آور فرودگاه جده است که با شوخی‌های ناروا با مضامین جنسی در فضای مجازی همراه شد. فاجعه فرودگاه جده موجی از خشم و اعتراض از سوی مردم ایران را برانگیخت که موجب شد بسیاری در شکل‌های مختلف مانند تجمع‌های اعتراض‌آمیز در مقابل سفارت عربستان و همچنین اظهار نفرت و اعتراض در چارچوب صحیح آن در رسانه‌های رسمی و غیررسمی نسبت به این عمل شنیع، واکنش مناسب نشان دهند؛ اما شوخی‌های زشتی که در شبکه‌هایی اینترنتی و موبایلی چون فیسبوک، وایبر، لاین و حتی به صورت پیامکی در این رابطه منتشر شد، نشان داد که هنوز عده‌ای هستند تا بی‌توجه به نگاه انتقادی و اعتراضی و با نیت‌هایی مانند تفریح و خوش‌گذرانی تا رسیدن به مقاصد سیاسی، این موضوع بسیار جدی را با شوخی‌های ناروا به "هزل و هجو" تبدیل ‌کنند. این حجم گسترده هجو در فضای مجازی که با اهانت‌های بسیار زیادی نیز همراه شد، حتی واکنش‌های رسانه‌های فارسی زبان خارج نشین را نیز برانگیخت: عده‌ای این رفتار را به «طبقه محروم شکست خورده» منتسب می‌کنند و عده‌ای دیگر آن را به نیروهای سیاسی، روشن‌فکران و هنرمندانی منتسب می‌کنند که ابزار تولید این فرهنگ را در اختیار دارند؛ در واقع نمی‌توان هیچ گروهی را مسئول تولید انبوه این محتواهای ناروا برای خنداندن دیگران دانست اما می‌توان به بعضی از تبعات این موج‌ "حرف برای خنده" در رابطه با فاجعه فرودگاه جده اشاره کرد: بی‌حرمتی به قربانیان
اثر ابتدایی این هجویات، اشاعه منکر این اقدام قبیح است که متاسفانه انتشاردهنگان این جوک‌های ناروا به آن توجه نکردند و مهم‌تر از آن بازی با آبروی قربانیان حادثه فرودگاه جده است که بخشیدنی نیست؛ خوشبختانه این دو نوجوان شجاع ایرانی اجازه تعرض کامل را نداده بودند اما با این حال انتشار این موارد بی‌حرمتی به قربانیان محسوب می‌شود.
تخریب زیارت خانه خدا در چند ماهه اخیر اتهامات زیادی از طرف مسئولان کشورهای حاشیه خلیج فارس به خصوص عربستان متوجه ایران شده و ناراحتی مردم ایران بابت این اتهامات با اتفاق فرودگاه جده سر باز کرد که بعضی‌ها به صورت طراحی جوک (شوخی‌های ناروا با مضامین جنسی) علیه آل‌سعود این اعتراض خود را بیان کردند. اما بعضی از این جوک‌ها نوک پیکان هدف‌شان بیشتر متوجه زیارت بیت‌الله الحرام است تا اعلام بیزاری از آل‌سعود، و این رویه خطرناک باعث می‌شود که ذهنیت مردم نسبت به این فریضه الهی (فارغ از تسلط آل‌سعود بر حرمین شریفین) خدشه وارد شود و فرهنگ حج رفتن به مرور از فرهنگ عمومی مردم مسلمان ما رخت بر بندد.
زیارت خانه کعبه یا قبله مسلمانان، جایگاه بسیار استراتژیکی در آیین اسلام دارد هر چند تعلیق سفرهای عمره تا روشن شدن تکلیف ماموران خاطی عربستان کاری درست و ضروری بود و در جهت منافع و عزت ایران صورت گرفت، اما این نکته را نباید فراموش کنیم که مفهوم "حج" خیلی بالاتر از مسائل سیاسی و واکنش‌های احساسی و اعتراضی است. خانه کعبه یا قبله مسلمانان، جایگاه بسیار استراتژیکی در آیین اسلام دارد و اشاره به آداب زیارت آن در نص صریح قرآن نشان دهنده ارزش بسیار بالای آن در نزد پروردگار عالمیان است، از این جهت باید حساسیت بسیار زیادتری در رابطه با آن وجود داشته باشد؛ بنابراین زیارت خانه خدا نباید موضوع "حرف برای خنده" گردد و امتناع از ارسال مجدد این جوک‌های ناروا اولین و کوچکترین قدمی است که هریک از ما می‌توانیم برای توقف این "موج اشتباه" برداریم.
 آل‌سعود عرب هستند اما همه اعراب، آل‌سعود نیستند فاجعه جده موجب شد که در کنار موج شوخی‌های ناروا در رابطه با زیارت بیت‌الله الحرام، موجی از توهین‌ها نیز به اعراب روانه شود که جز شرم‌ساری نتیجه دیگری برای مردم ایران نداشت؛ چرا که اگر همه جرم‌هایی که علیه مردم ایران و دیگر مسلمانان منطقه روی می‌دهد را متوجه آل‌سعود بدانیم، به روشنی مشخص است که آل‌سعود نماینده تمام مردم جهان عرب نیست و نباید به دیگر مردم محترم عرب اهانتی کنیم. در خطه جنوب ایران به ویژه در استان خوزستان مردم شریف عرب زندگی می‌کنند که یکی از محترم‌ترین هم‌وطنان ما (از نظر جغرافیای اجتماعی) محسوب می‌شوند و رشادت‌های آنان در زمان دفاع مقدس فراموش شدنی نیست. همچنین بسیاری از مردم عرب در بحرین، عراق، لبنان، یمن از اقدامات آل‌سعود اعلام بیزاری می‌کنند که نشان می‌دهد همه اعراب، آل‌سعود نیستند. خشم مردم ایران از اقدام فاجعه‌بار در فرودگاه جده تا دیگر جنایت‌های حکومت عربستان باید در چارچوب و هدف‌گذاری درست آشکار گردد تا به تعصب قومی و نژادی متهم نشویم. مردم شریف عرب خطه جنوب و جنوب غرب ایران یکی از مهمترین هم‌وطنان ما (از نظر جغرافیای اجتماعی) محسوب می‌شوند و رشادت‌های آنان در زمان دفاع مقدس فراموش شدنی نیست.
نتیجه گیری
مردم ایران با طنز عجین هستند و آن را بستر مناسبی برای آشکار ساختن دیدگاه‌های حمایتی و انتقادی خود می‌دانند اما واکنش در مقابل هر اتفاق بد یا فاجعه‌ای که برای جامعه روی می‌دهد، نباید فقط در بستر طنز یا به شکل عام‌تر آن همراه با "هزل و هجو" باشد، بلکه بخشی از اقدامات در رابطه با بعضی اتفاق‌ها می‌تواند در چارچوب طنز قرار گیرد؛ در غیر این صورت متهم می‌شویم که منفعلانه‎ترین کنش ممکن و برآمده از احساس ناتوانی جمعی را در برابر اتفاق‌ها و بهبود وضعیت خود داریم که البته این موضوع در رابطه با همه هموطن‌ها صدق نمی‌کند. بنابراین با دامن نزدن به این امواج "حرف برای خنده" باید فرهنگ عمومی خود را تقویت کنیم تا دربرابر حادثه‌ و اتفاق‌هایی که برای جامعه ما می‌افتد، با هوشمندی بیشتری برخورد کنیم تا راه پیشرفت و تعالی را در زمینه‌های مادی و معنوی با قدرت بیشتری ادامه دهیم.
* پایگاه اطلاع رسانی حج


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۸
مجتبی صدیق منش

}من پادشاه نیستم....‎ …….داداشی
           
   
خوندنش 5 دقیقه هم طول نمیکشه. ولی 5 دقیقه بابرکتیه

من پادشاه نیستم

من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید»؛ این را به عرب بیابانی گفت. عرب بیابانی از هیبت پیامبری که همة قبایل به او ایمان آورده بودند؛ لکنت گرفته بود. آمده بود جمله ای بگوید و نتوانسته بود و کلماتش بریده بریده شده بودند. رسول الله از جایش بلند شده بود؛ آمده بود نزدیک و ناگهان او را در آغوش گرفته بود؛ تنگ تنگ؛ آن طور که تنش تن او را لمس کند و در گوشش گفته بود: «من برادر توام؛ اَنَا اَخوکُ». گفته بود فکر می کنی من کی ام؟ فکر می کنی پادشاهم؟ نه، من از آن سلطان ها که خیال می کنی نیستم.
«من اصلاً پادشاه نیستم؛ لَیسَ بَمَلکٍ». من محمدم؛ پسر همان بیابان هایی هستم که تو از آنها آمده ای. «من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید»؛ حتی نگفته بود که پسر عبدالله و آمنه است. حرف دایة صحرانشینش را پیش کشیده بود که مرد راحت باشد. آخرش هم دست گذاشته بود روی شانة او و گفته بود: «هَوِنٌ علیک؛ آسان بگیر»؛ من برادرتم. مرد بیابانی خندید و صورت او را بوسید؛ «عجب برادری دارم».
**
راستی هم عجب برادری بود؛ یک برادر با کارهای عجیب و غریب؛ مثل دوست های خجالتی؛ از آنها که صداشان در نمی آید. داشت می رفت مسجد؛ تو کوچه یک یهودی جلویش را گرفت و گفت: «من از تو طلبکارم؛ همین الان باید طلبم را بدهی». رسول الله گفت: «اول این که از من طلبکار نیستی و همین طوری داری این را می گویی؛ دوم هم این که من پول همراهم نیست؛ بگذار رد شوم». یهودی گفت: «یک قدم هم نمی گذارم جلو بروی». رسول الله گفت: «درست نگاهم کن؛ تو از من طلبکار نیستی»؛ ولی یهودی همین طور یکی به دو کرد و بعد هم با حضرت گلاویز شد. کوچه خلوت بود و کسی رد نمی شد که بیاید کمک. مردم دیدند پیامبر برای نماز نرسید؛ آمدند پی اش؛ دیدند یهودی ردای پیغمبر را لوله کرده، دور گردن حضرت پیچانده و طوری می کشد که پوست گردن او قرمز شده، تا آمدند کاری کنند، از دور بهشان اشاره کرد که نیایید؛ گفت: «من خودم می دانم با رفیقم چه بکنم». رفیقش؛ منظورش همین رفیقی بود که با ردا او را می کشاند. چشمشان افتاد در چشم هم؛ یهودی گفت: «بهت ایمان آوردم؛ با این بزرگواری، تو بی تردید، پیغمبری».
**
بعضی وقت ها یک جوری با مردم راه می آمد که مردم سر به سرش می گذاشتند. قرآن می گوید: مردم به او می گفتند: «زودباور» است؛ حالا حتی تعبیرشان یک ذره از این هم تندتر بود؛ فکر می کردند مثلاً خودشان زرنگ ترند؛ (وَ یَقوُلونَ هُو أُذُن، قُلْ اُذُنُ خَیْرٌ لَکُمْ).1 این «اُذُن»، یک معنی این جوری می دهد. از آن طرف نامه می فرستاد به دربار خسرو پرویز و قیصر که بیایید تسلیم من شوید و آب هم تو دلش تکان نمی خورد و از این طرف مردم می آمدند خانة او؛ ناهار می ماندند و بعد از ناهار هم می نشستند برای خودشان گپ می زدند؛ اصلاً هم حواسشان نبود که این پیغمبر است و از حرف بیخودی اذیت می شود. آن وقت نمی گفت به اینها: «برید خونه تون». جوری شد که خدا دخالت کرد و آیه نازل شد؛ «مردم! این پیغمبر من، دارد اذیت می شود؛ خودش حیا می کند بگوید؛ من به شما می گویم» إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ.2
**
یک دوست عجیب غریب، از آنها که توی دوستی حساب کتاب هم نمی کنند. دیده یکی محتاج است؛ تنها ردایش را هم بخشیده، حالا نشسته توی خانه و نمی تواند آن طور بیاید مسجد. خداست که دوباره عتابش می کند (وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْط)؛3 «دیگر نگفتم که همة دستت را باز کن؛ طوری که برای خودت هیچی نماند». این چه جور دلی است که تو داری؟
**
دل رهبر جامعه، طاقت گریة کودکی را ندارد. سر نماز، صدای گریة بچه می آید؛ نماز را تند می کند و رکوع و سجود را
کوتاه؛ سریع تمامش می کند؛ تا مادر بچه او را بغل کند. به مردم حیرت زده هم می گوید: «خوب، بچه گریه می کرد دیگر».
**
یک دوست عجیب غریب که آن قدر برای دوست هایش دل می سوزاند که نزدیک است کار دست خودش بدهد؛ نزدیک است جان از تنش در بیاید. باز خداست که باید موعظه کند؛ «تو قرار بود به گمراهی این مردم دل بسوزانی؛ به راهشان بیاوری؛ ولی قرار نبود دیگر از فکر اینها خودت را هلاک کنی» (فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً)؛4 تو قرار بود اینها را بیاوری توی راه؛ ولی از قرار هم رفتی آن طرف تر و داری حرص می زنی. پیغمبر و حرص؟ حرص می زنی گم شده ها را برگردانی به راه (حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ).5
**
عتاب ها فایده ای نداشت؟ جنس دل که عوض نمی شود. وسط جنگ احد، همان جا که مردم گلوگاهی را که سپرده بود مراقبت کنند، رها کردند و تنهاش گذاشته بودند، پیشانی و دندانش را شکستند، همان جا توی همان حال، دلش شور می زند که نکند خدا اینها را نبخشد. همان جا دست بلند می کرد؛ خدایا! «قوم مرا هدایت کن؛ اینها نمی دانند» اَللّهُمَّ اهْدِ قوُمی فَاِنَّهُمْ لایَعْلَمُون »
**
از همه قشنگ تر، حال و روز او را علی توصیف می کند. علی می گوید: «رسول الله، یک طبیب دوره گرد بود»؛ دلش نمی آمد
که خیلی با ابهت بنشیند آن بالا و مریض ها شرفیاب حضور بشوند؛ لوازم معالجه اش را برمی داشت راه می افتاد دور شهر؛ پی مریض ها. (طَبیبٌ دَوّارٌ بِطّبِه).6
چی با خودش برمی داشت؟ یک دستش «مرهم» می گرفت؛ یک دستش «وَسَم»؛ برای آنها که فقط زخم داشتند، مرهم می گذاشت؛ ولی بعضی ها، دمل های چرکی داشتند؛ باید جراحی هم می کرد؛ «وسم»، مال همین کار بود. وسم، یعنی داغ هایی که در قدیم برای شکافتن استفاده می کردند؛ جراحی سرپایی.
علی می گوید: «مرهم هایش کاری بودند؛ اثر داشتند (أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ)7؛ وسم هایش هم حسابی بودند (وَ أَحْمَی مَوَاسِمَهُ).8
**
اول فکر کردم از همه قشنگ تر را علی گفته؛ ولی الان یک جملة حتی قشنگ تر هم یادم آمد که درست همین حال را بگوید؛ آن هم توصیف خداست از او؛ «یک رسولی آمده سراغتان که تحمل رنج شما برایش سخت است» (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ).9 آخرش هم تقصیر همین دلش شد که در آن روایت گفت: «هیچ پیامبری به اندازة من سختی نکشید». حساب دو دو تایی اگر بخواهی بکنی، نسبت به بقیة پیغمبرها خیلی هم اوضاع برای او سخت نبود. در طائف، سنگش زدند. در اُحد هم پیشانی و دندانش را شکستند. بقیه هم از این جور مصیبت ها داشته اند؛ ولی از حساب دو دو تایی که بزنیم بیرون، اگر حواست به حرف خدا باشد که «رنج های شما، برای او گران تمام می شود، طاقتش را می برد». این جوری اگر چرتکه بیندازی، راستی هم چقدر سختی کشیده! اندازة نادانی و غل و زنجیرهایی که همة ما به خودمان بسته ایم اگر بخواهد رنج بکشد، اگر حرص بزند که ما را به راه بیاورد، واقعاً هم چه کارش سخت است.
**
آخرش این که خدا داشت تماشایش می کرد و بعد گفت: «چه اخلاق شگرفی داری»   (إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ).10  انگار که از دست پخت خودش در شگفت مانده باشد... .

پی نوشت:
1. توبه، آیة 61.
2. احزاب، آیة 53.
3. اسراء، آیة 29.
4. کهف، آیة 6.
5. توبه، آیة 128.
6. نهج البلاغه، خطبة 108.
7. همان.
8. همان.
9. توبه، آیة 128.
10. قلم، آیة 4.
   
 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۱
مجتبی صدیق منش
نماینده طلاب و فضلای کازرون و نورآباد: وقتی از نیروهای مومن و بومی غفلت می‌کنیم شکست خود را رقم می‌زنیم آیه شریفه به همه مسوولین فرهنگی و دلسوزان انقلاب می‌فهماند که در راه رسالت‌های الهی‌تان پس از خدا به نیروهای خودی و پتانسیل‌های نهفته در میان خود تکیه کنید که همین‌ها برای شما کافی است. وی افزود این آیه به این معناست که بسیاری از افرادی که معمولاً به چشم مسوولین نمی‌آیند ذخیره‌های خدا برای پیشبرد رسالت‌های الهی محسوب می‌شوند. به گزارش کازرون نما؛ دومین جلسه از دوره جدید مجمع طلاب و فضلای کازرونی مقیم قم با حضور طلاب و روحانیون کازرونی، نمایندگان آنها و امام جمعه شهرستان برگزار شد. در آغاز این نشست صمیمی حجت الاسلام صدیق‌منش (نماینده طلاب کازرون و نورآباد) به بیان جایگاه یاوران پیامبر در قرآن پرداخت و پس از آن به نقش مؤثر طلاب و طلایه‌داران فرهنگ اسلام ناب محمدی در پیش برد فرهنگ اسلامی در سالی که به نام فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری شده پرداخت. وی ضمن اشاره به آیه 64 از سوره مبارکه انفال گفت: خداوند متعال در این آیه به پیامبر خویش می‌فرماید: «یَأَیهُّا النَّبىِ‏ُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ: ای پیامبر و نبی ما! در پیشبرد این رسالت سنگین و وظیفه جهانی که ما بر عهده تو گذاشته ایم خدا و یاران مومنت برای شما کافی است.» حجت الاسلام صدیق‌منش در ادمه افزود: این آیه شریفه به همه مسوولین فرهنگی و دلسوزان انقلاب می‌فهماند که در راه رسالت‌های الهی‌تان پس از خدا به نیروهای خودی و پتانسیل‌های نهفته در میان خود تکیه کنید که همین‌ها برای شما کافی است. وی افزود این آیه به این معناست که بسیاری از افرادی که معمولاً به چشم مسوولین نمی‌آیند ذخیره‌های خدا برای پیشبرد رسالت‌های الهی محسوب می‌شوند. نماینده طلاب و فضلای کازرون و نورآباد در ادامه افزود: ما از همان لحظه‌ای که از یاران و نیروهای بومی خود غفلت می‌کنیم و چشم به دستان دیگران می‌دوزیم شکست خود را رقم می‌زنیم. وی در ادامه افزود: توجه به نیروهای مؤمن شهرستان از یک طرف نوعی پرورش نیروهای بومی و اجر نهادن به زحمات آنها محسوب می‌شود و از طرف دیگر تشویق دیگران به گام نهادن در این راه آسمانی است. حجه السلام جعفری دیگر نماینده‌ی طلاب و فضلای کازرون و نورآباد نیز به بیان برخی درخواست‌ها و مطالبات طلاب پرداخت و از بخشی از کارهای انجام شده توسط نمایندگان طلاب برای پویایی هرچه بیشتر این قشر فرهیخته گزارش داد. در ادامه‌ی این نشست طلاب و فضلای کازرونی مقیم قم به بیان دیدگاه‌ها و دغدغه‌های خود پرداختند. در پایان جلسه حجه الاسلام خرسند به سوالات و دغدغه‌های حاضران پاسخ داد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۰:۴۸
مجتبی صدیق منش

ماجرای پیغام داش علی تک تک که مرحوم آیت الله مجتهدی به امام رضا علیه السلام رساند

    به گزارش صابرنیوز (اینجا) مرحوم آیت الله مجتهدی فرمودند: حاج علی تک تک در محل ما، پهلوان بود. هشتاد-نود سال هم عمر کرد. زورخانه اش الآن هم هست. می آمد اینجا برای نماز. تک تک به او می‌گفتند، چون چاق بود؛ وقتی راه می رفت مثل ساعت تک تک می‌کرد. خودش به خودش می گفت: داش علی. خدا بیامرزدش. خیلی علاقه به من داشت. دو سه دفعه هم در خانه کلّه پاچه درست کرد، ما را دعوت کرد. یک دفعه من می خواستم بروم مشهد، مرا دید. گفت: می خواهی بروی مشهد؟ گفتم : بله . گفت: آنجا که می روی به امام رضا (ع) بگو: داش علی یک چیزی در گوش من گفت، نفهمیدم چه گفت.

ما هم رفتیم. آنجا در حرم داشتم زیارت نامه می خواندم، یک دفعه یاد پیغام این پهلوان افتادم. به امام رضا(ع) گفتم: داش علی، تهران، یک چیزی در گوش من گفت، من نفهمیدم چه گفت. همین! آمدیم دیدیم کارش درست شده. [دلش] بی سیم کار می‌کرد. داش ها عقیده داشتند. چون عقیده داشتند با همان عقیده بی سیم تماس می‌گرفتند. من عین جمله را گفتم: داش علی یک چیزی در گوش من گفت، نفهمیدم چه گفت. کارش درست شد. پهلوان بود. وقتی نرمش شنا می رفت، همین طور علی علی می گفت، اشکش اینقدر می آمد که من شنیدم کف زورخانه اشکش جاری می شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۰۳
مجتبی صدیق منش

ادشاهی که کیش و مات شد حکایت همچنان باقیست

شاید از تیتری که برای مطلبم گذاشتم تعجب کرده و سوال زیادی در نظرتان بوجود امده

کدام پادشاه ؟؟!!!

 چطوری کیش شد اصلا یعنی چه منظورت از کیش و مات پادشاه چیه؟

اگه دوستان دانشجوی من یه کم به عقب برگردند خوب یادشون میاد

 ماه مبارک رمضان سال 89 ؛ پس از آن فتنه همه جانبه که برای اولین بار بزرگترین طرح فرهنگی آموزشی در سطح دانشگاهها اجرا شد

بله همان طرح بسیار خوب و موثر که در سراسر دانشگاههای مرکز استانها اجرا شد

بله طرح ضیافت اندیشه رو میگم که مثل یه شیر وارد میدان شد و مثل یه پادشاه بود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۴۵
مجتبی صدیق منش