بشیر

فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیراً قال الم اقل لکم انی اعلم من الله ما لاتعلمون

فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیراً قال الم اقل لکم انی اعلم من الله ما لاتعلمون

فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیراً قال الم اقل لکم انی اعلم من الله ما لاتعلمون / یوسف : 96

آخرین نظرات
  • ۲۲ دی ۹۳، ۱۱:۳۵ - انجمن متخصصین کازرون
    جالبه
  • ۲۲ دی ۹۳، ۱۱:۳۵ - بلیان
    ممنون


جلال از طلبه های وارسته بود . شاگرد مخصوص آیت الله بهاءالدینی.
ایشان فرموده بودند : امام زمان از من یک یار خواسته بود و من جلال افشار را معرفی کردم !!
بارها شنیده بودیم که می فرمودند : از مزار چلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است !
جلال افشار از پاسداران و مسؤولان عقیدتی سپاه اصفهان بود . سال 58 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری بود که در دوران طفولیت پدر را از دست داد . جلال در عملیات رمضان به قافله نور پیوست .

 فرازی از وصیت نامه شهید جلال افشار
 
خدایا تمام دوستانم عاشقانه به سوی تو پر کشیدند و من بی ثمر مانده ام ! خجالت می کشم با تو سخن بگویم ،اما راًفت ومهربانی تو مرا به اینجا کشانده است آخر تو به من همه چیز داده ای ومن برای تو کاری نکرده ام. خدایا نمی دانم چگونه از بندگانت عذر خواهی کنم ؟آیا آنان عذر مرا می پذیرند ؟ آخر آنان گمان می کردند من بنده صالح تو هستم و به همین منوال مرا شرمنده ساختند . اگر حال مرا بنگرند چه می گویند؟ خدایا تو که ظاهرم را نیکو ساختی خباثت باطنم را اصلاح کن . خدایا به بندگانت چه بگویم که هر کدامشان کتاب بزرگی هستند از اندرز و پند. با این حال با زبان قاصر خود می گویم :ای امت بپا خواسته ،قیام خود را حفظ کنید تا قاِِئم دین حق ،فرزند امیرالمومنین(علیه السلام)حجت الله الاعظم (عج الله )بیاید و پرچم توحید را بر فراز قله های جهان به اهتزاز در آورد . به نصیحت ها ،پند هاو فریاد های نائب بر حقش ، این پیرمرد موحد که قلبش برای اسلام می تپد ،گوش فرا دهیدو مو به مو اجرا کنید تا رضایت خدا حاصل شود . مسؤلان محترم مملکت هر کس به تناسب با ظرفیتش به کارهای اجرایی بگمارند ،به فرهنگ جامعه بیش از هر چیز توجه شود به سپاه این بازوی مسلح امام بیش ازیش برسید و بر رشد معنوی فرهنگی آن بیشتر تکیه کنید .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۵۱
مجتبی صدیق منش

                                 

                                       

                                             
دست¬هایت را بسپار به کار ،                    کوه را چون پر کاه از سر راهت بردار
وه چه نیروی شگفت¬انگیزی¬ست ،                 دست¬هایی که به هم پیوسته¬ست
 به یقین ، هر که به هر جای ، درآید از پای               دست¬هایش بسته¬ست....

دست در دست کسی ، یعنی :         پیوند دو جان
دست در دست کسی ، یعنی :         پیمان دو عشق
دست در دست کسی داری اگر        دانی ، دست ، چه سخن¬ها که بیان می¬کند از دوست به دست
لحظه¬ای چند که از دست طبیب ،          گرمی مهر به پیشانی بیمار رسد ؛ 
                       نوشداروی شفابخش¬تر از داروی اوست

چون به رقص آیی و سرمست برافشانی دست ،       پرچم شادی و شوق است که افراشته¬ای    
                          لشکر غم خورد از پرچم دست تو ، شکست

دست گنجینه¬ی مهر و هنر است :          خواه بر پرده¬ی ساز ،             خواه بر گردن دوست ،
خواه بر چهره¬ی نقش ،                      خواه بر دنده¬ی چرخ ،              خواه بر دسته¬ی داس ، خواه در یاری نابینایی ،                        خواه در ساختن فردایی....

 آنچه آتش به دلم می¬زند ، اینک ، هر دم ،         سرنوشت بشر است ،    
                      داده با تلخی غم¬های دگر دست به هم

بار این درد و دریغ است که ما تیرهامان به هدف نیک رسیده¬ست ، ولی         دست¬هامان نرسیده¬ست به هم.....                                     (شعر از: فریدون مشیری)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۵۰
مجتبی صدیق منش


حافظ (غزلیات) (ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی)

 ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی                  دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
 دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند                 دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم                    گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
 صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند            این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد               کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم         رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

 ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست         شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی                    و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم                     لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست             کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی]

 زین دایره مینا خونین جگرم می ده                   تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
 حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد        شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۶
مجتبی صدیق منش
بسم رب الشهدا و صدیقین محمد مسرورمحمد جان سلام سلامی که فقط مرا مثل شمع آب می کند و در تاریکی و تنهایی خودم به فروغ می نشاند . نمی دانم در فراق تو چه بنویسم . نمی دانم چگونه بنویسم ؛ وقتی دیدم این چنین بال گشودی و درآغوش امام زمانت آرمیدی ؛ وقتی دیدم عاشقان خدا اطرافت را گرفته و با یاد تو به امام شهیدشان وصل می شوند. وقتی دیدم چگونه به تابوت تو تبرک می جویند و شفاعت را از تو طلب می کردند. محمد جان همین قدر فهمیدم که لیاقت دوستی با تو را نداشتم ؛ به خاطر اینکه هر چند با تو بودم اما اصلا تورا نشناختم . اگر چه با ما بودی اما دلت جای دیگری بود. هرچند با ما حرف می زدی اما گویی شنونده تو کسی دیگری بود. محمدجان بدان که بیش از همیشه به خودم و شیعه و ایرانی بودنم بالیدم هنگامی که شهدا و جانبازان این عملیات را در بیمارستان بقیه الله تهران از نزدیک زیارت کردم ؛ و روحیه پولادین آنها را دیدم. • بیش از همیشه دل تنگ روزهای دفاع مقدس شدم؛ هنگامی که این مجاهدین راه خدا را دیدم و حکایت غیرتمندی وقیچی شدن بچه ها را از زبان خودشان شنیدم محمد جان • بیش از همیشه خون سرخ حسینی در رگهایم به جوش آمد وقتی با خنده حکایت مردانگی رزمندگان اسلام و خاری و زبونی تکفیریهای صهیونی را بی واسطه شنیدم. • بیش از همیشه غربت و بغض گلویم را فشار داد وقتی با آنها صحبت کردم و با اینکه غرق در خون بودند ؛ سخن ازوظیفه الهی و محافظت از حریم اهل بیت و انقلاب اسلامی و حرم حضرت زینب سلام الله علیها،در آن سوی مرزها گفتند. اما من ... • بیش از همه جلو آنها شرمنده و در پیشگاه خدا و امام زمان و شهدا خجالت زده شدم وقتی پچ پچ بعضی ها پشت سر این مجاهدان حقیقی که با خون خود صداقت خود را بر همگان اثبات کردند ؛ را می شنیدم • بیش از همیشه دلتنگ رفتن شدم وقتی پیکر غرق به خون بهترین دوستم و عزیزم محمد مسرور همان طلبه و سرباز ناز امام زمان را روی دستان ملائک می دیدم که چگونه با افتخار به بهشت می بردند • بیش از همیشه برق نگاهش و خون سرخش جانم را آتش زد وقتی از همرزمش شنیدم تک تیر انداز با آن تفنگ دوربین دارش منتهی الیه گردن محمد را نشانه رفته بود. • خدایا از ما بپذیر که جز تو هیچ کس را نداریم. • خدایا خیلی بیشتر از همیشه دلتنگم .از تو می خواهم نگذاری این دلتنگی زیاد طول بکشد و این حسرت تا ابد بر دل ما بماند . خدایا نگذار نگذار و نگذار... نویسنده: مجتبی صدیق منش


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۳۲
مجتبی صدیق منش

بسم الله الرحمن الرحیم

زیارت قبور اهل‌بیت «علیهم‌السّلام» تأثیر بسزایی در دفاع از حریم ایشان و حفظ و بقای دین و احیای آن را دارد که همواره ائمة اطهار «علیهم‌السّلام» مردم را به آن تشویق نموده و فضیلت آن را برای مردم ذکر کرده‌ و تا حدّ وجوب بر آن سفارش می‌نمودند و دشمنان نیز همواره از آن جلوگیری کرده و مردم را از زیارت کردن منع می‌نمودند و به همان سبب بود که بارها و بارها در تاریخ به خراب کردن قبور ایشان می‌پرداختند تا محلّ اجتماع و پایگاه شیعیان نشود.

همانطور که در روایات به آن اشاره شده یکی از حقوقی که ائمة‌اطهار «علیهم‌السّلام» بر گردن دوستان و شیعیانشان دارند، زیارت قبور ایشان است.( بحار الانوار ج100 ص116.)

حال در مورد زیارت امام حسین «علیه‌السّلام» باید گفت که زیارت آن‌حضرت از چنان اهمیّتی برخوردار است که در هر شرایطی اجتناب‌ناپذیر است، حتّی اگر شخص بیم از دست دادن جان و مال خود را دشته باشد باز هم نباید ترک زیارت کندو زیارت ایشان از واجبات است. ( بر خلاف آنچه برخی تصوّر می‌کنند.)

به همین مناسبت به بیان چندین حدیث در باب وجوب و فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام حضرت نقل می کنیم. و آرزو داریم خواندن این احادیث گرانقدر شوق زیارت مولایمان اباعبدالله سلام الله علیه را در دلها بیشتر و بیشتر کند.

در صورت تمایل جهت مطالعۀ بیشتر احادیثی در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام به مقالۀ وجوب زیارت کشتی نجات مراجعه کنید.


شوق زیارت امام حسین «علیه‌السّلام» در دل‌ مردم:

امام باقر «علیه‌السّلام» فرمودند: «اگر مردم می‌دانستند آنچه در زیارت امام حسین «علیه‌السّلام» است، هرآینه از شوق می‌مردند و از حسرت زیارت جانهای ایشان از بدن مفارقت می‌نمود....»(بحار الانوار،ج101، ص18، ح1 {و} کامل الزیارات، ص142{و} وسائل المحبّین، ص296.)

وجوب زیارت امام حسین «علیه‌السّلام»

امام باقر «علیه‌السّلام» فرمودند: «شیعیان ما را به زیارت حضرت حسین بن علی «علیه‌السّلام» امر کنید که به درستی زیارت آن حضرت، خانه فرود آمدن و غرق شدن و سوخته شدن و درنده دریدن را دفع می‌کند و زیارت آن حضرت بر هر کسی که برای امام حسین «علیه‌السّلام» به امامت از جانب خدا اقرار نماید، فرض (واجب) است(امالی صدوق ص126 مجلس 29{و} بحار الانوار ج 101ص1.)

امام‌صادق«علیه‌السّلام» فرمودند: «حسین‌بن‌علی «علیه‌السّلام» را زیارت کنید و آن حضرت را به ترک زیارت جفا مکنید که او بهترین جوانان اهل بهشت و بهترین جوانان شهیدان است(بحارالانوار ج101ص3{و} کامل الزیارات ص122.)

امام صادق «علیه‌السّلام» فرمودند: «امام حسین «علیه‌السّلام» را زیارت کن که زیارت آن‌حضرت بر مردان و زنان واجب است(کامل الزیارات ص122{و} بحارالانوارج101ص3ح9.)

کسی که قادر نیست به زیارت امام حسین «علیه‌السّلام» برود چه کند ؟

شخصی که شوق زیارت امام حسین «علیه‌السّلام» را دارد و قادر به رفتن نیست، می‌تواند از دور  به طُرُق زیر آن حضرت را زیارت نماید:

1.زیارت کردن آن حضرت از دور:

به قصد زیارت به بالای بام رود، سپس نگاهی به سمت راست و چپ کند و سرش را به سوی آسمان بلند کند، سپس رو به جانب قبر امام حسین «علیه‌السّلام» نموده بگوید:

«السّلام علیک یا اباعبدالله، السّلام علیک یابن رسول الله، السّلام علیک و رحمة الله و برکاته»

2.زیارت زائر امام حسین «علیه‌السّلام»

شخصی که قادر به زیارت امام حسین «علیه‌السّلام» از نزدیک نیست، اگر زائر امام حسین «علیه‌السّلام» را زیارت کند و به استقبال او برود ثواب زیارت آن حضرت به او داده می‌شود. چنانچه در روایات آمده امام باقر «علیه‌السّلام» به دیدن زوّار جدّش امام حسین «علیه‌السّلام» می‌ رفتند.

امام صادق «علیه‌السّلام» می‌فرماید: «به زائر ما تبریک بگوئید که خداوند نعمت زیارت ما را به او عنایت فرموده است. در این صورت مثل ثواب او را خواهید برد و مورد رحمت خداوند واقع می‌‌شوید و گناهانتان بخشیده می‌شود(بحارالانوار ج102ص302 {و} عمدة الزائر ص426.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۰:۲۹
مجتبی صدیق منش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۲ ، ۱۵:۳۸
مجتبی صدیق منش

:

1آیت الله بهجت در پاسخ به سوالی ضمن تصریح به جایگاه زیارت عاشورا به حکایتی از حالت کشفی که برای یکی از بزرگان در اثر زیارت عاشورا ایجاد شده است اشاره کرده اند.


توصیه آیت الله بهجت به زیارت عاشورا

از آیت الله بهجت پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندند و به این صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظر حضرت عالى در این باره چیست؟

ایشان پاسخ داده اند که: متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: 1. زیارتش قبول شود. 2. سعى و کوشش وى مشکور باشد 3. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.

اى صفوان! این زیارت را با این ضمان، از پدرم یافتم و پدرم از پدرش...تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت امیر نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل و او هم از خداى متعال نقل می کند و هرکدام این زیارت را با این ضمان، تضمین کرده اند و خداوند به ذات اقدس خود قسم یاد نموده که: هرکس این زیارت و دعا را بخواند، دعا و زیارت وى را بپذیرم و خواسته اش هر چه باشد، برآورده سازم.

و از سند او استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقید بودند تا جایى که استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض ‍ روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.
-ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت وتشدید علاقه و محبت آنها

( این محبت باعث می شود زائر آن بزرگان را الگوی خویش سازد و در جهت همسویی فکری و عملی با آنان بکوشد"اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد ومماتی...


2-پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر

(مومن واقعی در برابر ستمساکت و بی موضع نیست "یا اباعبدلله انی سلم لمن سالمکم و حرب...


3-دوری جستن ازخط انحراف

(فلعن الله امه اسست اساس الظلم والجور علیکم اهل البیت و لعن الله امه دفعتکم...


4-الهام گرفتن- درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه های هدایت

(فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتک...و ان یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الاخره

زائر پس از آنکه به حق معرفت پیدا کرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دوری جست با ثبات قدم در مکتب خاندان عصمت و پیروی عملی از آنان خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار می دهد.


5-ترویج روحیه شهادت طلبی و ایثار و فداکاری در راه خذا


اللهم جعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی محمد و آل محمد


6-احیای مکتب و راه و هدف خاندان عصمت



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۰۸:۵۰
مجتبی صدیق منش
زیارت خانه خدا، قربانی شوخی های ناروا زیارت خانه خدا، قربانی شوخی های ناروا
بخش اجتماعی الف، 8 اردیبهشت 94 تاریخ انتشار : سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۲۴

بعضی شوخی‌های ناروا در شبکه‌های اجتماعی، پیکان هدف‌شان بیشتر متوجه زیارت بیت‌الله الحرام است تا اعلام بیزاری از آل‌سعود، و این رویه خطرناک باعث می‌شود که ذهنیت مردم نسبت به این فریضه الهی خدشه وارد شود.
طنز یکی از گونه‌های آفرینش ادبی و هنری است که از ادوار گذشته در خوی، منش، توان ادبی و ذوقی ایرانیان وجود داشته و ریشه آن به فرهنگ غنی سخنوری و شاعری ما باز می‌گردد. یکی از دلایلی که مردم ایران همیشه به طنز روی می‌آورند این است که بتوانند دیدگاه‌های خود را در زمینه‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی آشکار کنند؛ چرا که طنز را روشی آسان‌تر و سریع‌تر برای رساندن دیدگاه‌های خود می‌دانند و همچنین این روش ظرفیت مشارکت دیگران را نیز به خوبی فراهم می‌کند. "هزل و هجو" در ادبیات جایگاه متفاوتی در نسبت با طنز دارد چرا که در "هزل و هجو" پیامی فرهنگی-اجتماعی نهفته نیست اما در طنز چنین پیامی وجود دارد؛ اما عده‌ای برای آنکه مایه طنز انتقادی خود را از لحاظ عاطفی و روانی نیرومندتر کنند، آن را با "هزل و هجو" _شوخی‌هایی ناروا که به پیوندهای بسیار ویژه فردی مانند پیوند زناشویی بازمی‌گردد_ همراه می‌کنند. یکی از این نمونه‌ها مربوط به حادثه شرم‌آور فرودگاه جده است که با شوخی‌های ناروا با مضامین جنسی در فضای مجازی همراه شد. فاجعه فرودگاه جده موجی از خشم و اعتراض از سوی مردم ایران را برانگیخت که موجب شد بسیاری در شکل‌های مختلف مانند تجمع‌های اعتراض‌آمیز در مقابل سفارت عربستان و همچنین اظهار نفرت و اعتراض در چارچوب صحیح آن در رسانه‌های رسمی و غیررسمی نسبت به این عمل شنیع، واکنش مناسب نشان دهند؛ اما شوخی‌های زشتی که در شبکه‌هایی اینترنتی و موبایلی چون فیسبوک، وایبر، لاین و حتی به صورت پیامکی در این رابطه منتشر شد، نشان داد که هنوز عده‌ای هستند تا بی‌توجه به نگاه انتقادی و اعتراضی و با نیت‌هایی مانند تفریح و خوش‌گذرانی تا رسیدن به مقاصد سیاسی، این موضوع بسیار جدی را با شوخی‌های ناروا به "هزل و هجو" تبدیل ‌کنند. این حجم گسترده هجو در فضای مجازی که با اهانت‌های بسیار زیادی نیز همراه شد، حتی واکنش‌های رسانه‌های فارسی زبان خارج نشین را نیز برانگیخت: عده‌ای این رفتار را به «طبقه محروم شکست خورده» منتسب می‌کنند و عده‌ای دیگر آن را به نیروهای سیاسی، روشن‌فکران و هنرمندانی منتسب می‌کنند که ابزار تولید این فرهنگ را در اختیار دارند؛ در واقع نمی‌توان هیچ گروهی را مسئول تولید انبوه این محتواهای ناروا برای خنداندن دیگران دانست اما می‌توان به بعضی از تبعات این موج‌ "حرف برای خنده" در رابطه با فاجعه فرودگاه جده اشاره کرد: بی‌حرمتی به قربانیان
اثر ابتدایی این هجویات، اشاعه منکر این اقدام قبیح است که متاسفانه انتشاردهنگان این جوک‌های ناروا به آن توجه نکردند و مهم‌تر از آن بازی با آبروی قربانیان حادثه فرودگاه جده است که بخشیدنی نیست؛ خوشبختانه این دو نوجوان شجاع ایرانی اجازه تعرض کامل را نداده بودند اما با این حال انتشار این موارد بی‌حرمتی به قربانیان محسوب می‌شود.
تخریب زیارت خانه خدا در چند ماهه اخیر اتهامات زیادی از طرف مسئولان کشورهای حاشیه خلیج فارس به خصوص عربستان متوجه ایران شده و ناراحتی مردم ایران بابت این اتهامات با اتفاق فرودگاه جده سر باز کرد که بعضی‌ها به صورت طراحی جوک (شوخی‌های ناروا با مضامین جنسی) علیه آل‌سعود این اعتراض خود را بیان کردند. اما بعضی از این جوک‌ها نوک پیکان هدف‌شان بیشتر متوجه زیارت بیت‌الله الحرام است تا اعلام بیزاری از آل‌سعود، و این رویه خطرناک باعث می‌شود که ذهنیت مردم نسبت به این فریضه الهی (فارغ از تسلط آل‌سعود بر حرمین شریفین) خدشه وارد شود و فرهنگ حج رفتن به مرور از فرهنگ عمومی مردم مسلمان ما رخت بر بندد.
زیارت خانه کعبه یا قبله مسلمانان، جایگاه بسیار استراتژیکی در آیین اسلام دارد هر چند تعلیق سفرهای عمره تا روشن شدن تکلیف ماموران خاطی عربستان کاری درست و ضروری بود و در جهت منافع و عزت ایران صورت گرفت، اما این نکته را نباید فراموش کنیم که مفهوم "حج" خیلی بالاتر از مسائل سیاسی و واکنش‌های احساسی و اعتراضی است. خانه کعبه یا قبله مسلمانان، جایگاه بسیار استراتژیکی در آیین اسلام دارد و اشاره به آداب زیارت آن در نص صریح قرآن نشان دهنده ارزش بسیار بالای آن در نزد پروردگار عالمیان است، از این جهت باید حساسیت بسیار زیادتری در رابطه با آن وجود داشته باشد؛ بنابراین زیارت خانه خدا نباید موضوع "حرف برای خنده" گردد و امتناع از ارسال مجدد این جوک‌های ناروا اولین و کوچکترین قدمی است که هریک از ما می‌توانیم برای توقف این "موج اشتباه" برداریم.
 آل‌سعود عرب هستند اما همه اعراب، آل‌سعود نیستند فاجعه جده موجب شد که در کنار موج شوخی‌های ناروا در رابطه با زیارت بیت‌الله الحرام، موجی از توهین‌ها نیز به اعراب روانه شود که جز شرم‌ساری نتیجه دیگری برای مردم ایران نداشت؛ چرا که اگر همه جرم‌هایی که علیه مردم ایران و دیگر مسلمانان منطقه روی می‌دهد را متوجه آل‌سعود بدانیم، به روشنی مشخص است که آل‌سعود نماینده تمام مردم جهان عرب نیست و نباید به دیگر مردم محترم عرب اهانتی کنیم. در خطه جنوب ایران به ویژه در استان خوزستان مردم شریف عرب زندگی می‌کنند که یکی از محترم‌ترین هم‌وطنان ما (از نظر جغرافیای اجتماعی) محسوب می‌شوند و رشادت‌های آنان در زمان دفاع مقدس فراموش شدنی نیست. همچنین بسیاری از مردم عرب در بحرین، عراق، لبنان، یمن از اقدامات آل‌سعود اعلام بیزاری می‌کنند که نشان می‌دهد همه اعراب، آل‌سعود نیستند. خشم مردم ایران از اقدام فاجعه‌بار در فرودگاه جده تا دیگر جنایت‌های حکومت عربستان باید در چارچوب و هدف‌گذاری درست آشکار گردد تا به تعصب قومی و نژادی متهم نشویم. مردم شریف عرب خطه جنوب و جنوب غرب ایران یکی از مهمترین هم‌وطنان ما (از نظر جغرافیای اجتماعی) محسوب می‌شوند و رشادت‌های آنان در زمان دفاع مقدس فراموش شدنی نیست.
نتیجه گیری
مردم ایران با طنز عجین هستند و آن را بستر مناسبی برای آشکار ساختن دیدگاه‌های حمایتی و انتقادی خود می‌دانند اما واکنش در مقابل هر اتفاق بد یا فاجعه‌ای که برای جامعه روی می‌دهد، نباید فقط در بستر طنز یا به شکل عام‌تر آن همراه با "هزل و هجو" باشد، بلکه بخشی از اقدامات در رابطه با بعضی اتفاق‌ها می‌تواند در چارچوب طنز قرار گیرد؛ در غیر این صورت متهم می‌شویم که منفعلانه‎ترین کنش ممکن و برآمده از احساس ناتوانی جمعی را در برابر اتفاق‌ها و بهبود وضعیت خود داریم که البته این موضوع در رابطه با همه هموطن‌ها صدق نمی‌کند. بنابراین با دامن نزدن به این امواج "حرف برای خنده" باید فرهنگ عمومی خود را تقویت کنیم تا دربرابر حادثه‌ و اتفاق‌هایی که برای جامعه ما می‌افتد، با هوشمندی بیشتری برخورد کنیم تا راه پیشرفت و تعالی را در زمینه‌های مادی و معنوی با قدرت بیشتری ادامه دهیم.
* پایگاه اطلاع رسانی حج


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۸
مجتبی صدیق منش


امر به معروف اتوبوسی 1!


بازنشر کنید تا دیگران هم بخوانند           خاطره ای از برادر عزیز و روحانی با صفا به نام آقا مصطفی
بنا به دلایل و شرایطی، دیشب با اتوبوس مسافر تهران بودم تا باز هم صبح جمعه را گوشه‌ای از تهران، غریبانه ندبه‌خوانش باشم.
طبق معمول پیش‌بینی رویارویی با پخش صداهای ناهنجار از گوشی موبایل یا دستگاه پخش اتوبوس را می‌کردم و البته مثل همیشه، آماده صحبت و امر به معروف اتوبوسی بودم. دقیقا همان چیزی که از دغدغه‌های قشر مذهبی برای مسافرت با وسایل نقلیه عمومی است. هم رویارویی اجباری با این مسئله هم نحوه تذکر و... .
وارد اتوبوس که شدم کمتر از پنج شش نفر سوار شده بودند و گویا بیش از این هم بلیط نفروخته بودند.
صندلی 15 بودم. ردیف پشتی یک جوان نشسته بود و تا دو سه ردیف آخر اتوبوس کسی ننشسته بود.
همین که نشستم دیدم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۷:۰۲
مجتبی صدیق منش



           نتیجه تصویری برای حضرت زهرا سلام الله علیها                           

فهرست مختصری از آیاتی که قطعا حضرت زهرا به اتفاق همه جز مصداقهای کامل آنها بوده

هر چند آیات بسیار دیگری هم هست که در احادیث متعدد آورده شده انشا الله در آینده آورده می شود

سورة الکوثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ(1)
فَصَلّ‏ِ لِرَبِّکَ وَ انحَْرْ(2)
إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْترَُ(3)


-------------------------------------------------------------------------------------------------------

وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبىَ‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا اسرا 26
------------------------------------------------------------------------------------------

فََاتِ ذَا الْقُرْبىَ‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ  ذَالِکَ خَیرٌْ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ  وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(38) روم

----------------------------------------------------------------------------------------------
ذَالِکَ الَّذِى یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ  قُل لَّا أَسَْلُکمُ‏ْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فىِ الْقُرْبىَ‏  وَ مَن یَقْترَِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا  إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ(23)
شوری
--------------------------------------------------------------------------------------------
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‏ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَذِبِینَ(61)آل عمران
--------------------------------------------------------------------------------------------
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا(8)
إِنمََّا نُطْعِمُکمُ‏ْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکمُ‏ْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا(9)انسان
----------------------------------------------------------------------------------------------
سورة القدر 

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ(1)
وَ مَا أَدْرَئکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ(2)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ(3)




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۰۱
مجتبی صدیق منش

}من پادشاه نیستم....‎ …….داداشی
           
   
خوندنش 5 دقیقه هم طول نمیکشه. ولی 5 دقیقه بابرکتیه

من پادشاه نیستم

من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید»؛ این را به عرب بیابانی گفت. عرب بیابانی از هیبت پیامبری که همة قبایل به او ایمان آورده بودند؛ لکنت گرفته بود. آمده بود جمله ای بگوید و نتوانسته بود و کلماتش بریده بریده شده بودند. رسول الله از جایش بلند شده بود؛ آمده بود نزدیک و ناگهان او را در آغوش گرفته بود؛ تنگ تنگ؛ آن طور که تنش تن او را لمس کند و در گوشش گفته بود: «من برادر توام؛ اَنَا اَخوکُ». گفته بود فکر می کنی من کی ام؟ فکر می کنی پادشاهم؟ نه، من از آن سلطان ها که خیال می کنی نیستم.
«من اصلاً پادشاه نیستم؛ لَیسَ بَمَلکٍ». من محمدم؛ پسر همان بیابان هایی هستم که تو از آنها آمده ای. «من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید»؛ حتی نگفته بود که پسر عبدالله و آمنه است. حرف دایة صحرانشینش را پیش کشیده بود که مرد راحت باشد. آخرش هم دست گذاشته بود روی شانة او و گفته بود: «هَوِنٌ علیک؛ آسان بگیر»؛ من برادرتم. مرد بیابانی خندید و صورت او را بوسید؛ «عجب برادری دارم».
**
راستی هم عجب برادری بود؛ یک برادر با کارهای عجیب و غریب؛ مثل دوست های خجالتی؛ از آنها که صداشان در نمی آید. داشت می رفت مسجد؛ تو کوچه یک یهودی جلویش را گرفت و گفت: «من از تو طلبکارم؛ همین الان باید طلبم را بدهی». رسول الله گفت: «اول این که از من طلبکار نیستی و همین طوری داری این را می گویی؛ دوم هم این که من پول همراهم نیست؛ بگذار رد شوم». یهودی گفت: «یک قدم هم نمی گذارم جلو بروی». رسول الله گفت: «درست نگاهم کن؛ تو از من طلبکار نیستی»؛ ولی یهودی همین طور یکی به دو کرد و بعد هم با حضرت گلاویز شد. کوچه خلوت بود و کسی رد نمی شد که بیاید کمک. مردم دیدند پیامبر برای نماز نرسید؛ آمدند پی اش؛ دیدند یهودی ردای پیغمبر را لوله کرده، دور گردن حضرت پیچانده و طوری می کشد که پوست گردن او قرمز شده، تا آمدند کاری کنند، از دور بهشان اشاره کرد که نیایید؛ گفت: «من خودم می دانم با رفیقم چه بکنم». رفیقش؛ منظورش همین رفیقی بود که با ردا او را می کشاند. چشمشان افتاد در چشم هم؛ یهودی گفت: «بهت ایمان آوردم؛ با این بزرگواری، تو بی تردید، پیغمبری».
**
بعضی وقت ها یک جوری با مردم راه می آمد که مردم سر به سرش می گذاشتند. قرآن می گوید: مردم به او می گفتند: «زودباور» است؛ حالا حتی تعبیرشان یک ذره از این هم تندتر بود؛ فکر می کردند مثلاً خودشان زرنگ ترند؛ (وَ یَقوُلونَ هُو أُذُن، قُلْ اُذُنُ خَیْرٌ لَکُمْ).1 این «اُذُن»، یک معنی این جوری می دهد. از آن طرف نامه می فرستاد به دربار خسرو پرویز و قیصر که بیایید تسلیم من شوید و آب هم تو دلش تکان نمی خورد و از این طرف مردم می آمدند خانة او؛ ناهار می ماندند و بعد از ناهار هم می نشستند برای خودشان گپ می زدند؛ اصلاً هم حواسشان نبود که این پیغمبر است و از حرف بیخودی اذیت می شود. آن وقت نمی گفت به اینها: «برید خونه تون». جوری شد که خدا دخالت کرد و آیه نازل شد؛ «مردم! این پیغمبر من، دارد اذیت می شود؛ خودش حیا می کند بگوید؛ من به شما می گویم» إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ.2
**
یک دوست عجیب غریب، از آنها که توی دوستی حساب کتاب هم نمی کنند. دیده یکی محتاج است؛ تنها ردایش را هم بخشیده، حالا نشسته توی خانه و نمی تواند آن طور بیاید مسجد. خداست که دوباره عتابش می کند (وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْط)؛3 «دیگر نگفتم که همة دستت را باز کن؛ طوری که برای خودت هیچی نماند». این چه جور دلی است که تو داری؟
**
دل رهبر جامعه، طاقت گریة کودکی را ندارد. سر نماز، صدای گریة بچه می آید؛ نماز را تند می کند و رکوع و سجود را
کوتاه؛ سریع تمامش می کند؛ تا مادر بچه او را بغل کند. به مردم حیرت زده هم می گوید: «خوب، بچه گریه می کرد دیگر».
**
یک دوست عجیب غریب که آن قدر برای دوست هایش دل می سوزاند که نزدیک است کار دست خودش بدهد؛ نزدیک است جان از تنش در بیاید. باز خداست که باید موعظه کند؛ «تو قرار بود به گمراهی این مردم دل بسوزانی؛ به راهشان بیاوری؛ ولی قرار نبود دیگر از فکر اینها خودت را هلاک کنی» (فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً)؛4 تو قرار بود اینها را بیاوری توی راه؛ ولی از قرار هم رفتی آن طرف تر و داری حرص می زنی. پیغمبر و حرص؟ حرص می زنی گم شده ها را برگردانی به راه (حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ).5
**
عتاب ها فایده ای نداشت؟ جنس دل که عوض نمی شود. وسط جنگ احد، همان جا که مردم گلوگاهی را که سپرده بود مراقبت کنند، رها کردند و تنهاش گذاشته بودند، پیشانی و دندانش را شکستند، همان جا توی همان حال، دلش شور می زند که نکند خدا اینها را نبخشد. همان جا دست بلند می کرد؛ خدایا! «قوم مرا هدایت کن؛ اینها نمی دانند» اَللّهُمَّ اهْدِ قوُمی فَاِنَّهُمْ لایَعْلَمُون »
**
از همه قشنگ تر، حال و روز او را علی توصیف می کند. علی می گوید: «رسول الله، یک طبیب دوره گرد بود»؛ دلش نمی آمد
که خیلی با ابهت بنشیند آن بالا و مریض ها شرفیاب حضور بشوند؛ لوازم معالجه اش را برمی داشت راه می افتاد دور شهر؛ پی مریض ها. (طَبیبٌ دَوّارٌ بِطّبِه).6
چی با خودش برمی داشت؟ یک دستش «مرهم» می گرفت؛ یک دستش «وَسَم»؛ برای آنها که فقط زخم داشتند، مرهم می گذاشت؛ ولی بعضی ها، دمل های چرکی داشتند؛ باید جراحی هم می کرد؛ «وسم»، مال همین کار بود. وسم، یعنی داغ هایی که در قدیم برای شکافتن استفاده می کردند؛ جراحی سرپایی.
علی می گوید: «مرهم هایش کاری بودند؛ اثر داشتند (أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ)7؛ وسم هایش هم حسابی بودند (وَ أَحْمَی مَوَاسِمَهُ).8
**
اول فکر کردم از همه قشنگ تر را علی گفته؛ ولی الان یک جملة حتی قشنگ تر هم یادم آمد که درست همین حال را بگوید؛ آن هم توصیف خداست از او؛ «یک رسولی آمده سراغتان که تحمل رنج شما برایش سخت است» (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ).9 آخرش هم تقصیر همین دلش شد که در آن روایت گفت: «هیچ پیامبری به اندازة من سختی نکشید». حساب دو دو تایی اگر بخواهی بکنی، نسبت به بقیة پیغمبرها خیلی هم اوضاع برای او سخت نبود. در طائف، سنگش زدند. در اُحد هم پیشانی و دندانش را شکستند. بقیه هم از این جور مصیبت ها داشته اند؛ ولی از حساب دو دو تایی که بزنیم بیرون، اگر حواست به حرف خدا باشد که «رنج های شما، برای او گران تمام می شود، طاقتش را می برد». این جوری اگر چرتکه بیندازی، راستی هم چقدر سختی کشیده! اندازة نادانی و غل و زنجیرهایی که همة ما به خودمان بسته ایم اگر بخواهد رنج بکشد، اگر حرص بزند که ما را به راه بیاورد، واقعاً هم چه کارش سخت است.
**
آخرش این که خدا داشت تماشایش می کرد و بعد گفت: «چه اخلاق شگرفی داری»   (إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ).10  انگار که از دست پخت خودش در شگفت مانده باشد... .

پی نوشت:
1. توبه، آیة 61.
2. احزاب، آیة 53.
3. اسراء، آیة 29.
4. کهف، آیة 6.
5. توبه، آیة 128.
6. نهج البلاغه، خطبة 108.
7. همان.
8. همان.
9. توبه، آیة 128.
10. قلم، آیة 4.
   
 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۱
مجتبی صدیق منش
نماینده طلاب و فضلای کازرون و نورآباد: وقتی از نیروهای مومن و بومی غفلت می‌کنیم شکست خود را رقم می‌زنیم آیه شریفه به همه مسوولین فرهنگی و دلسوزان انقلاب می‌فهماند که در راه رسالت‌های الهی‌تان پس از خدا به نیروهای خودی و پتانسیل‌های نهفته در میان خود تکیه کنید که همین‌ها برای شما کافی است. وی افزود این آیه به این معناست که بسیاری از افرادی که معمولاً به چشم مسوولین نمی‌آیند ذخیره‌های خدا برای پیشبرد رسالت‌های الهی محسوب می‌شوند. به گزارش کازرون نما؛ دومین جلسه از دوره جدید مجمع طلاب و فضلای کازرونی مقیم قم با حضور طلاب و روحانیون کازرونی، نمایندگان آنها و امام جمعه شهرستان برگزار شد. در آغاز این نشست صمیمی حجت الاسلام صدیق‌منش (نماینده طلاب کازرون و نورآباد) به بیان جایگاه یاوران پیامبر در قرآن پرداخت و پس از آن به نقش مؤثر طلاب و طلایه‌داران فرهنگ اسلام ناب محمدی در پیش برد فرهنگ اسلامی در سالی که به نام فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری شده پرداخت. وی ضمن اشاره به آیه 64 از سوره مبارکه انفال گفت: خداوند متعال در این آیه به پیامبر خویش می‌فرماید: «یَأَیهُّا النَّبىِ‏ُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ: ای پیامبر و نبی ما! در پیشبرد این رسالت سنگین و وظیفه جهانی که ما بر عهده تو گذاشته ایم خدا و یاران مومنت برای شما کافی است.» حجت الاسلام صدیق‌منش در ادمه افزود: این آیه شریفه به همه مسوولین فرهنگی و دلسوزان انقلاب می‌فهماند که در راه رسالت‌های الهی‌تان پس از خدا به نیروهای خودی و پتانسیل‌های نهفته در میان خود تکیه کنید که همین‌ها برای شما کافی است. وی افزود این آیه به این معناست که بسیاری از افرادی که معمولاً به چشم مسوولین نمی‌آیند ذخیره‌های خدا برای پیشبرد رسالت‌های الهی محسوب می‌شوند. نماینده طلاب و فضلای کازرون و نورآباد در ادامه افزود: ما از همان لحظه‌ای که از یاران و نیروهای بومی خود غفلت می‌کنیم و چشم به دستان دیگران می‌دوزیم شکست خود را رقم می‌زنیم. وی در ادامه افزود: توجه به نیروهای مؤمن شهرستان از یک طرف نوعی پرورش نیروهای بومی و اجر نهادن به زحمات آنها محسوب می‌شود و از طرف دیگر تشویق دیگران به گام نهادن در این راه آسمانی است. حجه السلام جعفری دیگر نماینده‌ی طلاب و فضلای کازرون و نورآباد نیز به بیان برخی درخواست‌ها و مطالبات طلاب پرداخت و از بخشی از کارهای انجام شده توسط نمایندگان طلاب برای پویایی هرچه بیشتر این قشر فرهیخته گزارش داد. در ادامه‌ی این نشست طلاب و فضلای کازرونی مقیم قم به بیان دیدگاه‌ها و دغدغه‌های خود پرداختند. در پایان جلسه حجه الاسلام خرسند به سوالات و دغدغه‌های حاضران پاسخ داد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۰:۴۸
مجتبی صدیق منش

ایه تبلیغ شیعه یا سنی

بسم الله الرحمن الرحیم

نقاط مشترک بین شیعه و سنی  درباره ایه 67 سوره مائده

 

* یَأَیهُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ  وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ  وَ

 اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ  إِنَّ اللَّهَ لَا یهَدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِینَّ[1]

1-  اتفاق در زمان نزول 

 الف - سوره مائده آخرین سوره های نازل شده بوده و مدنی می باشد

ب -  انرا پس از سوره فتح  و یک صد و سیزدهمین سوده نازل شده بر پیامبر می دانند

ج - اهل تسنن روایاتی نقل می کنند که پپام انها این است که « در این سوره نسخی صورت نگرفته بنابراین حلال آن را حلال و حراممش راحرام بدانید »

د- هیج کس از فریقین نگفته آیه مورد بحث از سوره دیگر یا از جمله سوره های مکی می باشد بلکه قول صحیح را در این می دانند که این ایه مدنی و جزو آخرین آیات نازله بر رسول خداست فقط برخی احتمال تکرار در نزول را داده اند [2]                                                                                              

2- اتفاق در تعیین مورد نزول آیه از ناحیه اهل بیت و صحابه  

  درباره « ما انزل الیک » که به صورت مجمل امده است روایات اهل بیت بدون استثنا بر این قول متفق اند که آنچه بر حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم نازل شده  مأمور به ابلاغ آن بوده اند ولایت امام علی است

آن دسته از احادیث اهل سنت نیز که در مقام بیان معنای این تعبیر و مورد نزول آیه هستنند ، بدون استثنا در همین مورد است این احادیث از صحابه همچون : ابو سعید خدری ، عبد الله بن مسعود ، عبد الله بن عباس و ... بیان شده است البته قول دیگری هم به ابن عباس نسبت می دهند که به لحاظ سند ضعف جدی دارد . [3]   

۳- تحلیل یکسان از  شرط و جزا در ایه

تمام مفسران شیعه و سنی می گویند باید شرط و جزا در این آیه را به گونه ای معنا کرد که لغو و بیهوده گویی در کلام خدا پدید نیاید لذا شیعه می گوید حکم ولایت امام علی که حضرت رسول مأمور به ابلاغ ان بودند به حدی اهمیت داشت که اگرابلاغ نمی شد گویی اصل دین و تمام گزاره های ان ابلاغ نشده بود؛ از این رو خداوند با این تعبیر اهمیت مسأله را بیان فرموده اند . اما اهل تسنن می گویند مراد از این شرط و جزا این است که اگر پیامبر خدا در تبلیغ برخی از تمام انچه برایشان نازل شده کوتاهی کنند و ان را نرساند گویی همه را نرسانده اند مثل اینکه درسوره مائده آیه 32 می فرماید «...مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَیرْ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فىِ الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا...» اگر یک نفر را بکشی گویا همه را کشته ای .[1]

نکته قابل توجه انکه ازآنجا که اهل سنت شأن نزولی برای آیه در نظر نمی گیرند و آیه را به طور کلی معنا می کنند لذا می توان بین نظر شیعه و اهل سنت نقطه پیوندی پیدا کرد و آن اینکه اعلام ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام می تواند به عنوان یک مصداق قابل اعتنا باشد.



[1] - همان ص 175

۴- دل نگرانی و بیم رسول خدا از ابلاغ پیام مورد نظر

سبک و سیاق آیه نشان می دهد حضرت رسول مأمور به ابلاغ پیامی بودند که نوعی نگرانی و بیم دردل ایشان ایجاد می کرد از این رو خداوند وعده به حفظ داده می فرماید:  « وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ »

هر چند فرقین نقاط مشترک متعددی در تفسیر این آیه دارند لیکن در تعیین آنچه که بر پیامبر خدا نازل شده و در این آیه مأمور به تبلیغ آن بوده دچار اختلاف نظرند تهدید خداوند از یک سو و وعده برای حقظ پیامبر از سوی دیگر ، به اهمیت بررسی مورد نزول آیه افزوده است . از نظر شیعه این آیه از ادله نصب امامت به شمارمی آید چون آنچه بر پیامبر در این آیه نازل شده ، ابلاغ ولایت و رهبری امام علی علیه السلام است ؛ لیکن اکثر اهل سنت مورد نزول مشخصی برای آیه نقل نکرده اند ؛ هر چند انان روایاتی که در منابع خود اهل سنت درباره ابلاغ ولایت امام علی است راانکار نمی کنند حتی آن رایکی از موارد نزول همین آیه به شمار می اورند[1]



[1] -  کتاب تفسیر تطبیقی ص 161

 

[1] - 67/ مائده

[2] - فتح الله نجارزادگان کتاب تفسیر تطبیقی ص 171

[3] - همان ص 173

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۳۳
مجتبی صدیق منش

من با زندگی ساده و شرافتمند توام با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.
میرزا کوچک خان جنگلی، پیش از آنکه در 11آذرماه 92سال قبل کشته شود و دربار رضاخان با سر بریده او عکس بگیرند، به خانه مراجعت کرد تا برای آخرین بار همسرش را ملاقات کند.

به گزارش مجله مهر، جریان آخرین دیدار میرزا و همسرش را ابراهیم فخرایى در کتاب سردار جنگل، از قول یکى از نزدیکان میرزا که در خانه میرزا حضور داشت این طور روایت می کند:

اوضاع مان از همه جهات مغشوش و نا معلوم است. خطر از همه سو احاطه مان نموده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفته ایم. جریانات آینده بقدر کفایت مبهم و تاریک به نظر می رسد و امکان این هست که باز تاریک تر شود و تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگی ات سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانی ات بی بهره بمانی در حالی که (طلاق) حلال همه ی این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالوده نوینی را برای زندگی آینده ات بریزی.

همسرش گفت من این پیشنهاد را نمی پذیرم. زیرا مایل نیستم به پیمان شکنی و بی وفائی متهم شوم، قبول این تکلیف در حقیقت به معنی تن در دادن به ملامت ها و سرزنش های مردم است. من اگر این پیشنهاد را بپذیرم مردم به من چه خواهند گفت. آیا نمی گویند هنگام خوشی و اقبال روزگار، با شوهرش انباز بود اما زمان بروز مصیبت ناسازگار گشته است؟

نه نه – تسلیم به چنین امری به من گوارا نیست. من زن بی حقوقی نیستم و تو را هنوز روی پله شهرت و افتخار می بینم. درست است که بین زنان، افراد هوس باز و پیمان شکن نیز یافت می شوند لیکن اکثریت با افراد باگذشت و با حقیقت و با شخصیت است که لوح ضمیرشان از وسوسه های شیطانی پاک و منزه است من که به مراتب از فرزانگی ات آگاهم از آنچه بر من گذشته است تاسفی ندارم و به آنچه به من وارد خواهد شد نیز راضی هستم زیرا به خدای عادل رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم.

من با زندگی ساده و شرافتمند توام با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.

تو اگر زنده بمانی خدای بزرگ را سپاسگزار خواهم بود از اینکه به کالبدم روح تازه دمیده است و اگر از پای در آئی که طلاق خدایی خود به خود جاری شده است- با این همه محال است به پیوند دیگری در آیم و شخص دیگری را به همسری برگزینم و مطمئن خواهی بود که عهد خود را تا لب گور ادامه خواهم داد { این را گفت و های های گریست و اشک از دیدگانش جاری شد }.

میرزا از این حالت همسرش، سخت منقلب و متاثر گردید و از او پوزش طلبید و شخصیت و نجابتش را ستود و گفت: درس ادب و انسانیت را باید از طبقه شما آموخت زیرا روح و قلبتان از درک حقایق زندگی سرشار است. من زنی به نجابت و سلامت نفس و قدرت فهم و درایت تو کمتر دیده ام با اینکه دهقان زاده ای بیش نیستی معهذا می بینم که در خلال گفته هایت حقایق غیرقابل انکاری نهفته است.

از اینکه وضع مادی ام اجازه نداد که یک زندگی آسوده ای مطابق شانت فراهم کنم شرمنده ام و از اینکه در شدائد روزگار و دشواری های وارده بر من همچون کوه ثابت و پایدار مانده و با این همه، ذره ای از غم خواری و مهر و محبتت نکاست از تو سپاسگذارم . معنی همسر و شریک همین است نه آنچه به دروغ بعضی ها ادعا می کنند، چه بسا زنان محیلی که به غلط و از روی خودستائی متظاهر به صفاتی می شوند که از آنها به کلی عاری اند و چه بسا زنان پارسائی که با داشتن همه ی سجایای اخلاقی ادعائی ندارند و لب از لب نمی گشایند. من تو را به نام یک زن شرافتمند و انسانی که در درجه کمال است می ستایم و از داشتن چون تو همسری که حقایق زندگی را با همان مقدار شعور دهقانی اش درک می کند به خود می بالم. شاید این هم جزء مشیت الهی باشد که امید و آرزوهای چندین ساله ام زیر تلی از حوادث و آلام زندگی مدفون شوند ولی این آخرین کلام را باید بدانی که چون همسرت دزد نبود لاجرم از مال دنیا نیز چیزی نیاندوخت خیلی چیزها درحقم گفته اند اما تو که از همسرت حتی برای روزگار نامعلوم و ابهام آمیز آینده ات کوچکترین ذخیره ای دراختیار نداری بهتر از هرکس دیگر می توانی درباره ام قضاوت کنی من از تو راضی ام که هیچگاه من را مورد مواخذه و سرزنش درباره آن چه نداشته ام قرار نداده ای و از خدای بزرگ خواهانم که از این بزرگواری و کف نفس که مظهر تقوی و فضیلت است از تو راضی باشد تنها چیزی که از دارائی دنیا در اختیار دارم یک ساعت طلا است که یادگار هدیه انور پاشا است من اینک آن را به تو می بخشم که هر وقت زنگ ش به صدا در آمد به خاطرات گذشته رجوع کنی و همسر آزرده و حسرت بر دل مانده را به یاد آوری!

این را گفت و با چشمانی اشک آلوده از همسرش خداحافظی کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۱۰:۵۷
مجتبی صدیق منش

               بهشتی یک امت بود                   

سال روز شهادت مظلومانه ایت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران شهیدش بر همه ملت انقلابی تبریک و تسلیت عرض میکنم

راستی تاریخ کذشته انقلاب ما درسهای بسیار خوبی برای همیشه تاریخ خواهد بود

نکند برخی از بزرگان انقلاب و حوزه های علمیه مان را در اثر نشناختن و گرفتار تبلیغات و تخریبات و ترورهای شخصیتی که امروز در همه جا رواج پیدا کرده بشویم

و با گلوله های تکفیر و بی بصیرتی هدف بگیریم , و سپس در شهادتشان با روضه هایی که امام و رهبر عزیزمان در وصف ان بزرگان می خوانند اشک بریزم

نکند حکایت توابین تکرار شود که فرمودند : « گناه نکردن آسانتر از توبه کردن است »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۲۲:۳۳
مجتبی صدیق منش

بسم الله الرحمن الرحیم

« بیانیه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای استان فارس درباره حوادث اخیر شیراز»

ما نمایندگان مجمع طلاب استان فارس ضمن حمایت ازحضرت آیت الله ایمانی نماینده ی محترم ولی فقیه در استان و امام جمعه شیراز به عنوان یک چهره علمی , اخلاقی و نماینده خبرگان ملت که در عرصه های مختلف انقلاب خالصانه ایستادگی نموده است ؛ اعلام می داریم : آنان که با انتشار شایعاتی بی اساس و نامه پراکنی بی ادبانه  اذهان عمومی را جریحه دار نموده اند نمی توانند خود را دلسوز ملت معرفی کنند ؛ بلکه باید بدانند این گفتارهای توهین آمیز خواسته یا ناخواسته موجبات نگرانی مردم و خدمتگذاران به انقلاب را فراهم کرده و باعث از بین رفتن اتّحاد و همدلی بین مردم و مسئولین کشورمی ‌شود ؛ که چیزی جز خوشحالی دشمنان اسلام به همراه نخواهد داشت.

 همچنین با محکوم کردن رفتارهای توهین آمیز و ضرب و شتم که متأسفانه مدتی است در میان عده ای  باب شده ؛ اعلام می کنیم ؛ آن گروهی که فضای دانشگاه های ما , که باید یک فضای امن برای پیشرفت علمی و کرسیهای آزاداندیشی باشد ( از مهمترین سفارشات مقام معظم رهبر بوده )  به عرصه توهین و بد اخلاقی می کشانند همانهایی هستند که با سلاح منطق و بیان نمی توانند حرف خود را به کرسی بنشانند لذا از این حربه استفاده می کنند . اینها قطعا نیروی انقلاب و مدافعین ولایت نبوده و نیستند ؛ بلکه یا جاهلان متمسک هستند و یا عالمان متحتک که هر دو گروه ؛ خون به دل امام زمان - ارواحنا فداه - و مقام عضمای ولایت می کنند.

در پایان از مسؤلین امر می خواهیم با برخورد قاطع نسبت به عاملین اصلی این برخوردهای خلاف قانون و خلاف اخلاق ورق عبرتی برای همیشه پیش روی متخلفین قرار داده وموجبات خوشنودی  مردم شریف و دانشجویان عزیز و روحانیت معظم که همیشه سنگ صبور انقلاب بودند و در مسیر هدایت جامعه مرارتهای زیاد به دوش کشیده اند فراهم آورید .

« من الله توفیق »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۶
مجتبی صدیق منش

ماجرای پیغام داش علی تک تک که مرحوم آیت الله مجتهدی به امام رضا علیه السلام رساند

    به گزارش صابرنیوز (اینجا) مرحوم آیت الله مجتهدی فرمودند: حاج علی تک تک در محل ما، پهلوان بود. هشتاد-نود سال هم عمر کرد. زورخانه اش الآن هم هست. می آمد اینجا برای نماز. تک تک به او می‌گفتند، چون چاق بود؛ وقتی راه می رفت مثل ساعت تک تک می‌کرد. خودش به خودش می گفت: داش علی. خدا بیامرزدش. خیلی علاقه به من داشت. دو سه دفعه هم در خانه کلّه پاچه درست کرد، ما را دعوت کرد. یک دفعه من می خواستم بروم مشهد، مرا دید. گفت: می خواهی بروی مشهد؟ گفتم : بله . گفت: آنجا که می روی به امام رضا (ع) بگو: داش علی یک چیزی در گوش من گفت، نفهمیدم چه گفت.

ما هم رفتیم. آنجا در حرم داشتم زیارت نامه می خواندم، یک دفعه یاد پیغام این پهلوان افتادم. به امام رضا(ع) گفتم: داش علی، تهران، یک چیزی در گوش من گفت، من نفهمیدم چه گفت. همین! آمدیم دیدیم کارش درست شده. [دلش] بی سیم کار می‌کرد. داش ها عقیده داشتند. چون عقیده داشتند با همان عقیده بی سیم تماس می‌گرفتند. من عین جمله را گفتم: داش علی یک چیزی در گوش من گفت، نفهمیدم چه گفت. کارش درست شد. پهلوان بود. وقتی نرمش شنا می رفت، همین طور علی علی می گفت، اشکش اینقدر می آمد که من شنیدم کف زورخانه اشکش جاری می شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۰۳
مجتبی صدیق منش

ادشاهی که کیش و مات شد حکایت همچنان باقیست

شاید از تیتری که برای مطلبم گذاشتم تعجب کرده و سوال زیادی در نظرتان بوجود امده

کدام پادشاه ؟؟!!!

 چطوری کیش شد اصلا یعنی چه منظورت از کیش و مات پادشاه چیه؟

اگه دوستان دانشجوی من یه کم به عقب برگردند خوب یادشون میاد

 ماه مبارک رمضان سال 89 ؛ پس از آن فتنه همه جانبه که برای اولین بار بزرگترین طرح فرهنگی آموزشی در سطح دانشگاهها اجرا شد

بله همان طرح بسیار خوب و موثر که در سراسر دانشگاههای مرکز استانها اجرا شد

بله طرح ضیافت اندیشه رو میگم که مثل یه شیر وارد میدان شد و مثل یه پادشاه بود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۴۵
مجتبی صدیق منش


هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟
هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است

اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود
 نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۳۶
مجتبی صدیق منش

امام صادق (ع) مى‌فرمایند:


«اذَا ارادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِى الدّینِ» «1» هر گاه خداوند خیر و سعادت بنده‌اى را بخواهد او را در دین،

بصیر و آگاه مى‌گرداند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۲ ، ۱۰:۲۱
مجتبی صدیق منش

 گوشه ای از فضیلت زیارت امام حسین علیه :


فضیلت زیارت امام حسین «علیه‌السّلام» بسیار بیشتر از آن است که در این مختصر ذکر شود و چه بسا بسیار بیشتر از آن است که در فهم ما بگنجد. ولی ذکر چندین مورد از آن اشتیاق زیارت آن حضرت را در دل بیشتر و بیشتر می‌کند :

زائر امام حسین «علیه‌السّلام» قدم به قدم اجر می‌‌برد!

زائر امام حسین «علیه‌السّلام» از همان ابتدا که قصد زیارت می‌کند تا زمانی که از زیارت بازمی‌گردد و حتّی تا سالها بعد از آن و تا هنگام وفات، اجر و ثواب می‌برد که به شرح گوشه‌ای از آن می‌پردازیم:

ثواب قصد کردن زیارت امام حسین «علیه‌السّلام»

امام صادق «علیه‌السّلام» می‌فرمایند: «به درستی که خداوند تعالی ملائکه‌ ای دارد که به قبر امام حسین «علیه‌السّلام» موکّلند، پس زمانی که شخص زائر قصد زیارت او را کرد، خدای تعالی گناهانش را به او می‌‌بخشد و زمانی که به راه افتاد و قدم گذاشت آنها را محو می‌فرماید، پس از آنکه قدم می‌گذارد حسنات او را مضاعف می‌فرمایند، پس به همین صورت (حسنات او را)) مضاعف می‌کنند تا اینکه به مقامی می‌رسد که بهشت از برای او واجب می‌شود(وسائل المحبّین ص280.)

ثواب آماده کردن‌وسایل سفر زیارت امام حسین «علیه‌السلام»

در روایات آمده: «زمانی که شخصی مشغول آماده کردن وسایل سفر زیارت می‌شود، اهل آسمانها او را مدد می‌‌‌‌کنند

ثواب کسی‌که به قصد زیارت امام حسین «علیه‌السّلام» به راه می‌افتد!

در روایت آمده: «زمانی که مشغول راه رفتن شد، قدمش را (روی چیزی) نمی‌‌گذارد مگر اینکه آن چیز برایش دعا می‌کند، پس هرگاه با پای پیاده رود هر قدمی که برمی‌دارد هزار حسنه در نامة عمل او می‌نویسند و اگر به کشتی سوار شده پس هر وقت که کشتی منقلب شده و حرکت کند به آنها ندا می‌شود: «آگاه باشید که پاکیزه شدید و بهشت برای شما پاکیزه شده»واگر سواره می‌رود به‌هردستی‌که‌دابة‌اوبرمی‌‌دارد،هزارحسنه می‌نویسند (وسائل المحبین ص281.)

ثواب‌کسی‌که‌در راه‌زیارت‌امام حسین «علیه‌السّلام» آفتاب بر او بتابد!

امام صادق «علیه‌السّلام» می‌فرمایند: «(آفتاب) گناهانش را می‌خورد و محو می‌کند چنانکه آتش هیزم را می‌خورد

ثواب عرق کردن در راه زیارت امام حسین «علیه‌السّلام»

اگر زائر امام حسین «علیه‌السّلام» از شدّت گرمی هوا و یا زحمت راه قطره‌ای عرق بریزد، چنان اجری می‌برد که قابل توصیف نیست. در روایت بسیار معتبری از امام صادق «علیه‌السّلام» آمده:

«به درستی که از عرق زوّار امام حسین «علیه‌السّلام» خلق می‌شود از هر قطره‌اش هفتاد هزار ملک که همه خدا را تسبیح می‌کنند و برای زوّار امام حسین «علیه‌السّلام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۱:۰۱
مجتبی صدیق منش

                      آنتن‌هاى ماهواره‏اى 

س 1213: آیا خرید و نگهدارى و استفاده از دستگاه گیرنده برنامه‏هاى تلویزیونى از ماهواره جایز است؟ و اگر دستگاه گیرنده مجانى به دست انسان برسد چه حکمى دارد؟
ج: دستگاه آنتن ماهواره‏اى از این جهت که صرفاً وسیله‏اى براى دریافت برنامه‏هاى تلویزیونى است که هم برنامه‏هاى حلال دارد و هم برنامه‏هاى حرام، حکم آلات مشترک را دارد. لذا خرید و فروش و نگهدارى آن براى استفاده در امور حرام، حرام است و براى استفاده‏هاى حلال جایز است. ولى چون این وسیله براى کسى که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامه‏هاى حرام را کاملاً فراهم مى‏کند و گاهى نگهدارى آن مفاسد دیگرى را نیز در بر دارد، خرید و نگهدارى آن جایز نیست مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمى‏کند و بر تهیه و نگهدارى آن در خانه‏اش مفسده‏اى هم مترتّب نمى‏شود. لکن اگر قانونى در این مورد وجود داشته باشد باید مراعات گردد.

س 1214: آیا خرید و فروش دستگاه دریافت‏کننده کانالهاى ماهواره‏اى براى گرفتن کانالهاى ماهواره‏اى جمهورى اسلامى براى کسى که در خارج از جمهورى اسلامى زندگى مى‏کند، جایز است؟
ج: دستگاه مذکور هرچند از آلات مشترکى است که قابلیت استفاده حلال را دارد ولى چون غالباً از آن بهره‏بردارى حرام مى‏شود و علاوه بر این بهره‏گیرى از آن در خانه مفاسد دیگرى را هم در بر دارد، بنا بر این خرید و استفاده از آن در خانه جایز نیست، مگر براى کسى که اطمینان دارد از آن بهره‏بردارى حرام نمى‏کند و نصب آن در خانه نیز مفسده دیگرى را دربرندارد.

س 1215: اگر آنتن ماهواره‏اى علاوه بر دریافت کانالهاى جمهورى اسلامى، اخبار و بعضى از برنامه‏هاى مفید کشورهاى عربى و خلیج فارس و همه کانالهاى غربى و فاسد را دریافت کند چه حکمى دارد؟
ج: معیار جواز استفاده از این دستگاه براى گرفتن برنامه‏هاى کانالهاى تلویزیونى، همان است که قبلاً گذشت بدون اینکه بین کانالهاى غربى و غیر آن تفاوتى وجود داشته باشد.

س 1216: استفاده از آنتن ماهواره‏اى براى آگاهى از برنامه‏هاى علمى یا قرآنى و مانند آن که از طریق ماهواره توسط دولتهاى غربى یا کشورهاى مجاور خلیج فارس و غیر آنها پخش مى‏شوند چه حکمى دارد؟
ج: استفاده از این دستگاه براى دیدن و شنیدن برنامه‏هاى علمى یا قرآنى و مانند آن، هرچند فى‏نفسه مانعى ندارد، ولى به دلیل این که برنامه‏هایى که از طریق ماهواره توسط دولتهاى غربى و بیشتر کشورهاى همسایه پخش مى‏شوند، غالباً در بردارنده آموزش افکار گمراه‏کننده و تحریف حقایق و همچنین برنامه‏هاى لهو و فساد هستند و حتّى مشاهده برنامه‏هاى علمى یا قرآن ازطریق آنها موجب وقوع در فساد و ارتکاب حرام مى‏گردد، بنا بر این شرعاً استفاده از آنتن‏هاى مذکور براى دیدن آن برنامه‏ها حرام است مگر آنکه برنامه‏هاى مفید علمى یا قرآنى محض باشند و مشاهده آنها مستلزم هیچ فساد یا ابتلا به عمل حرامى نباشد، البته اگر قانونى باشد باید مراعات شود.

س 1217: شغل ما تعمیر دستگاههاى گیرنده برنامه‏هاى رادیو و تلویزیونى است، در این اواخر مراجعات زیادى براى نصب قطعات و تعمیر آنتن‏هاى ماهواره‏اى صورت مى‏گیرد، تکلیف ما در این‌باره چیست؟ خرید و فروش قطعات آنها چه حکمى دارد؟
ج: اگر از این دستگاه براى امور حرام استفاده شود که غالباً همینطور است و یا شما علم داشته باشید به اینکه کسى که قصد تهیه آنتن ماهواره‏اى را دارد، براى امور حرام از آن استفاده مى‏کند، خرید و فروش و نصب قطعات و راه‏اندازى و تعمیر و فروش قطعات آن جایز نیست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۹:۲۱
مجتبی صدیق منش


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و خسته نباشی خدمت تمام دلسوزان عرصه فرهنگ مخصوصا از جنس ایثار و شهادتش

 آنان که مصداق آیه شریف 170 سوره آل عمران « و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم...» بوده و به دنبال رسیدن به آن بشارتها منتظر یک حضور آسمانی شهدا در میان خودشان  هستند تا ناخالصیهای زندگی خود را با عنایت شهدا پاک کنند.

مطمئنا کم نیستند جوانانی که منتظر چنیین لحظات لطیف عرفانی هستند.

اما امروز ما شاهد آمدن عزیزانمان بودیم که روزی با در دست گرفتن جان و مال و آبروی خود برای رضایی خدا مایه عزت و استقلال و کشور عزیزمان شدند و امنیت را در دست من و شما به امانت گذاشتند و دین و انقلاب را به عنوان یک راه قابل پیمودن به ما و تمام دنیا معرفی کردند .

                       همانان که از وادی دیگرند      همانان که گمنام و نام آورند

اما ...... چه حضوری ؟ ! چه آمدنی ؟! چه رفتنی ؟!

که حتی مادر شهید در شهرستان اطلاع پیدا نمی کند و پدر شهید شرف حضور ندارد.

همرزمانی که شاهد جان دادن دوستانشان بودند و آرزومند لحظاتی بودند که بار دیگر رفیقان خویش را در آغوش کشند و رایحه بهشتی آنها را استشمام کنند اما .....

راستی مگر ما چندتا شهید دیگر داریم ؟ و یا چند بار توفیق حضور و تشیع شهدا ر ا بین خودمان در شهرستان  داریم؟

من که می دانم برای اینکه بتوانید یک شهید را برای شهرستان بگیریم چقدر باید تک و دو بزنید تا موافقت ظاهری مسوولین امر را جلب کنیید اما ای کاش شما که این زحماتش را به عهده گرفتید یک تبلیغات مناسبی هم در سطح شهرستان انجام داده بودیم تا لاافل مردم اطلاع پیدا می کردند هر چند می دانم اولین جوابی که مسوولین به بنده می دهند این است که این شهدا برای منطقه خشت  بوده و اصلا قرار نبوده در کازرون تشیع شوند ویا .فرصت کم بود ویا.....

اما شما را بخدا آیا این جواب قانع کننده است اگر امروز ما به واسطه این شهدا نتوانیم کار فرهنگی اصیل اسلامی را جلو ببریم دیگر با چه پتانسیلی و با چه کسانی می خواهید کاررا جلوببرید ؟؟!!

نمی دانم !!

به هر حال گذشت ؛ اما متولیان فرهنگ بدانند ؛ که

تا مسیر اصلی کسب فیض الهی را پیش نگیرند و به آنان که در این راه باعمل خود لبخند رضایت را بر لبان مبارک امام زمان نشاندند وبا شهادت خود از خدا امضا گرفتند؛  اقتدا نکنند آب از آب تکان نمی خورد و روز به روز در این شهرستان شاهد قتلها و جنایتهای سنگینتر خواهید بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۷:۵۳
مجتبی صدیق منش
  • ز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابى‌طالب و محاصره‌ى 
    اقتصادى مسلمانها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاه‌هاى 
    بدمحاسبه‌گر خیال میکنند ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالبیم. اینجور نیست. 
    ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم. ما در 
    شرائطى هستیم که ملت ما نشانه‌هاى پیروزى را به چشم دیده است؛ به آنها 
    نزدیک شده است؛ به بسیارى از مراحل پیروزى، با سرافرازى دست پیدا کرده است.
     امروز مردم ما را از محاصره‌ى اقتصادى میترسانند؟ با این حرفها، با این 
    ترفندها میخواهند مردم را از صحنه بیرون کنند؟ مگر چنین چیزى ممکن است؟ 
    امروز میخواهند در اراده‌ى مسئولین اختلال ایجاد کنند؟ «قل هذه سبیلى ادعوا
     الى الله على بصیرة انا و من اتّبعنى»؛(2) این راهى است که با بصیرت 
    انتخاب شده است، این راهى است که با مجاهدت باز شده است، این راهى است که 
    با خون عزیزترینها هموار شده است. ما از این راه رفتیم، به قله‌هائى هم دست
     پیدا کردیم. ما متوقف نمیشویم، ان‌شاءالله پیش میرویم؛ ولى تا امروز هم به
     قله‌هاى بسیارى دست پیدا کرده‌ایم. جمهورى اسلامى، امروز کجا، بیست سال و 
    سى سال قبل کجا؟ دشمنان جمهورى اسلامى، هیمنه و باد و بروتِ آن روزشان کجا،
     ضعف و انکسار امروزشان کجا؟ اینها نشانه‌هائى است که ملت ایران را تشویق 
    میکند. نخیر، در ادامه‌ى راه اسلام - که راه خداست، راه دین است، راه سعادت
     دنیا و آخرت است - اراده‌ى مسئولین همچنان مستحکم خواهد ماند؛ مردم هم 
    امروز و در آینده، پاى ثابت این حرکت عظیم خواهند بود. یکى از جاهائى که 
    مردم میتوانند حضورشان را نشان بدهند، همین انتخابات است. نه از حالا، از 
    مدتى قبل شروع کرده‌اند؛ که شاید کارى کنند که در این انتخابات، حضور مردم 
    کم شود.
    
    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۱:۲۱
مجتبی صدیق منش

·         »

·          

هر شب با قرآن/ اباعبدالله(ع) در مسیر کربلا به این آیات استناد کردند

کاروان امام حسین(ع) در مسیر عزیمت به سمت کوفه در موقعیت های خاصی قرار گرفت. در این نوشتار چهارده آیه ای که اباعبدالله در این موقعیت های خاص به آنها استناد فرموند تقدیم کاربران عزیز می گردد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛آیاتی که امام حسین علیه السلام در مسیر راه به آن استناد فرمودند از این قرار است:

 اوّل: همین که نماینده یزید در
مدینه (مروان) تصمیم گرفت که از امام حسین علیه السلام برای یزید بیعت بگیرد، امام فرمود: «ویلک یا مروان فانّک رجس» وای برتو، تو پلید هستی و ما خانواده ای هستیم که خداوند در شأن ما فرموده است: «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» (۵۴)
همانا خداوند می خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی (احتمالی، شک و شبهه ای) را بزداید و شما را چنانکه باید و شاید پاکیزه بدارد.

 دوّم: امام حسین علیه السلام در پایان وصیت نامه ای که قبل از حرکت به
کربلا نوشتند، به این آیه استناد کردند: «و ما توفیقی الا باللّه علیه توکّلت و الیه اُنیب» (۵۵)
توفیق من جز به (اراده) خداوند نیست که بر او توکّل کرده ام و به او روی آورده ام.

 سوّم: همین که برای فرار از بیعت با یزید، از مدینه به سوی
مکه خارج شدند (۲۸ رجب)، این آیه را تلاوت فرمودند: «فخرج منها خائفا یترقّب قال ربّ نجّنی من القوم الظالمین» (۵۶)
آنگاه که (موسی) از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت: پروردگارا! مرا از قوم ستمکار نجات بده.

 چهارم: شیخ مفیدقدس سره می گوید: همین که امام حسین علیه السلام به سوی مدینه رهسپار شد، گروه هایی از جن و فرشته برای یاری آن حضرت حاضر شدند، امّا امام این آیات را تلاوت فرمودند: «اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیّدة» (۵۷)
هرجا که باشید و لو در برجهای استوار سر به فک کشیده، مرگ شما را فرا می گیرد.
همچنین آیهٔ: «لَبرَز الّذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم» (۵۸)
کسانی که کشته شدند، در سرنوشت شان نوشته شده بود (با پای خویش) به قتلگاه خود رهسپار می شدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۱:۱۰
مجتبی صدیق منش